Ethics in Design Research
من روبن استانتون مدیر طراحی و یکی از بنیانگذاران Paper Giant هستم.
Paper Giant یک شرکت مشاورهی طراحیِ پژوهشمحور در ملبورن است. ما به سازمانها و دولتها کمک میکنیم تا مشکلات پیچیده را درک و حل کنند. ما در سرتاسر طیف پروژههای طراحی کار میکنیم: از تحقیقات و کشف فضای مشکل گرفته تا ارائهی خدمات، اجرا و ارزیابی.
اینجا هستم تا در مورد اخلاق در پژوهش طراحی با شما صحبت کنم.
قصد دارم چارچوبی را که در Paper Giant برای بررسی مسائل اخلاقی در تحقیقات طراحی به کار میرود، ارائه کنم. برای این منظور از نمونه کارهای خود Paper Giant استفاده میکنم؛ نه به این دلیل که «بهترین» یا «اخلاقیترین» هستند، بلکه به این دلیل که من آنها را به خوبی میشناسم.
خب... «اخلاق»... اصلاً چیست؟
منظور من از «اخلاق» اصول اخلاقی حاکم بر کار ما است؛ به طور سادهتر «چگونه خوب باشیم». اخلاقِ ما از طریق کاری که انجام میدهیم خود را بیان میکند: از طریق تاثیرات ما بر جهان.
نقل قول مورد علاقهی من در مورد اخلاق طراحی از فیلسوفی به نام پیتر پل وربیک (Peter Paul Verbeek) است؛ نویسندگان و متفکران بزرگ زیادی در اخلاق طراحی وجود دارند، اما این نقل قول وربیک یکی از مواردی است که واقعاً برای من معنادارتر است:
اگر اخلاق یعنی این که چگونه باید عمل کرد، و طراحان کسانی باشند که چگونگی میانجیگری فناوریها را شکل میدهند، پس میتوان طراحی را به صورت «اخلاق تعریف شده توسط ابزارهای دیگر (اخلاق به معنای دیگر)» در نظر گرفت. همهی مصنوعات فناورانه در اعمال انسانها نقشی دارند، بنابراین هر طراحی انجامشده به ایجاد یک عمل اخلاقی خاص کمک خواهد کرد.
منظور Verbeek این است که با اجرای طراحی، شما در واقع دارید اخلاق را اجرا میکنید. به بیان ساده طراحی پیامدهای اخلاقی دارد، بنابراین در مورد اعمال خود آگاه و مراقب باشید.
ما در قبال آنچه که میسازیم و چگونگی تاثیر آن بر جهان، مسئولیت داریم، اخلاقی بودن یعنی در مورد نحوهی انجام اعمالتان یک موضع عامدانه داشته باشید. برای مثال، اخلاق برای من و شرکت به این صورت است:
- ایجاد تغییرات اجتماعی مثبت از طریق طراحی؛
- کمک به آسیبپذیرترین قشرهای جامعه؛
- آسیب نرساندن به افراد و کمک به دیگران برای آسیب نرساندن.
به بیان دیگر نکتهی اصلی این است که بدانیم اخلاق تجلی ارزشها در عمل است. شما ارزشهای خود را انتخاب کرده و بر اساس آنها عمل میکنید آنچه ما بهعنوان طراح میسازیم (تحقیق هم نوعی از ساختن است)، انواع خاصی از کنش را تشویق و امکانپذیر میکند.
چارچوبی که قصد دارم ارائه کنم، به ما کمک میکند تا به این فکر کنیم که چگونه کار ما بیانگر ارزشهای اخلاقی است. این چارچوب از تأمل در کارهایی که ما قبلا در Paper Giant انجام میدادیم و انواع پرسشهایی که تا الان با آنها دستوپنجه نرم میکنیم پدید آمده است.
کلیت کار بسیار ساده است و در واقع فهرستی از مواردی است که هنگام کار باید به آنها توجه کرد. این موارد شامل موقعیت، مشارکت و نمایندگی و به شرح زیر میباشند:
- موقعیت: من در ارتباط (رابطه) با این کار کی هستم؟
- مشارکت: چه کسانی و از چه راههایی در این کار شرکت میکنند؟
- نمایندگی: در این کار چه چیزی، و مهمتر از آن، توسط چه کسانی نشان داده میشود (بازنمایی میشود)؟
در ادامه هر کدام از موارد بالا، در حین و بعد از پروژه توضیح داده شدهاند، به هر کدام از این موارد در هر زمان خاص توجه کرده و روابط بین آنها را هم مدنظر قرار دهید.
توجه داشته باشید که این روند به شما مدلی ارائه نمیکند بلکه چارچوبی است که از طریق آن میتوانید پرسشهای خود را منظم کنید (نه پاسخها را) و بدین طریق به جای عرضه کردن مجموعهای از روشها، به شما کمک میکند در روشهای مخصوص خودتان دقیق شوید.
در یکی از پروژههای اخیر، ما میبایست در مورد مسائل مربوط به سلامت جنسی نوجوانان پناهنده و مهاجر تحقیق میکردیم. این یک زمینهی بسیار پیچیده در تحقیقات طراحی بود. زیرا ما با جوانانی سروکار داشتیم که انگلیسی زبان دوم یا سومشان بود و در کل خود موضوع هم بسیار حساسیتبرانگیز بود.
بیایید موقعیت را بررسی کنیم: ما بهعنوان افراد سفیدپوست (یا عمدتاً سفیدپوست)، طبقهی متوسط، استرالیایی، تحصیلکرده، محققین بزرگسال... شاید جالب نباشد که فقط چند جوان آسیبپذیر را دعوت کنیم و از آنها دربارهی زندگی جنسیشان سوال بپرسیم. پس چه کردیم؟
مشارکت: ما کار را با مددکاران اجتماعی که تجارب زیادی در کار کردن مستقیم با این جامعه هدف داشتند آغاز کردیم. ما به مددکاران این فرصت را دادیم که با ما در طراحی روشهای تحقیق مشارکت کنند تا بتوانیم فضای امنی را برای صحبت علنی و آزادانه آنها فراهم کنیم.
بازنمایی: ما برای استفاده از کمیکها در جهت نمایش سناریوهای واقعگرایانه و متنوع راهی یافتیم تا شرکتکنندگان بتوانند در مورد موضوع تحقیق گفتگو کرده و یا تشویق شوند که دربارهی خودشان صحبت کنند. ما جلسات تحقیقاتی را بهگونهای طراحی کردیم که مددکاران اجتماعی بتوانند در آن بهعنوان محقق ــ شرکتکننده (participant-researchers) درگیر شوند.
اینها سوالاتی بودند که ما قبل از شروع پروژه از خود میپرسیدیم:
- چگونه میتوانیم وارد این جامعه شویم؟
- چگونه میتوانیم به شرکتکنندگان اجازه دهیم آزادانه صحبت کنند؟
- چگونه میتوانیم تجربیات متنوع آنها را به نمایش بگذاریم؟
در این مورد، «خوب انجام دهید» به معنای مشورت با افرادی است که در ابتدای امر جامعهی هدف را میشناسند، و نسبت به روششناسی متناسب با زمینه انعطافپذیر هستند.
خب، حالا با خودتان فکر کنید، آیا شما به عنوان یک پژوهشگر طراحی در این کار خوب هستید؟
نمونهی دیگر: سال گذشته، دولت فدرال از ما خواسته بود تا دربارهی تجارب استرالیاییها در مواجهه با مرگ یکی از عزیزانشان، گزارشی تهیه کنیم.
هدف از این کار کمک به بهبود خدمات دولتی در یک تجربه واقعاً دشوار و آسیبزا در یک طیف وسیع بود.
ما حدود 40 مصاحبه با افرادی که بین 6 تا 18 ماه پیش فردی را از دست داده بودند، و همچنین متخصصان این حوزه؛ پرستاران، مسئولان تدفین و افسران پلیس انجام دادیم. گزارش ما در مورد تنوع این تجربه در بین افراد بود و ما آن را برای ارائه به دولت ترسیم کردیم.
کمی در خصوص روند این پروژه بیندیشیم:
وقتی حوزهی فعالیت شما خدمات دولتی باشد در مکانهایی کار میکنید که مملو از نابرابریهای ساختاری هستند؛ برای مثال، معمولاً اینطور نیست که افراد با پیشینههای اجتماعی ــ اقتصادی پایینتر مستقیماً با یک ادارهی دولتی در مورد نحوهی ناامید شدنشان صحبت کنند.
دوست آنها درگذشته است... چگونه میتوانیم مطمئن شویم که به نمایندگی از آنها (از طرف آنها) این فرصت را هدر نمیدهیم؟
برخی از سوالاتی که ما پرسیدیم اینها بودند:
- موقعیت: چه خطراتی برای شرکتکنندگان و خود ما وجود دارد؟ چگونه میتوانیم این خطرات را کاهش دهیم؟
- مشارکت: چگونه میتوانیم مشارکت شرکتکنندگان را راحت کنیم؟ چگونه میتوانیم این کار را با خاطری آسوده و در امنیت انجام دهیم؟
- بازنمایی: ما چه چیزی از این تجربیات متنوع را خلاصه و جمعآوری کنیم؟ چه زمانی و چرا ممکن است این کار را انجام دهیم و چه چیزی را ممکن است در این فرایند از دست بدهیم؟
در این مورد، «خوب انجام دادن» به این معنی است که همیشه به یاد داشته باشیم که شرکتکنندگان ما انسان هستند، نه منابعی برای استخراج داده در جهت اهداف ما.
در این پژوهش تمرکز ما بر ایجاد ارتباطات امن بود ؛ ما نمیخواستیم آن را به «اجازه دهید همه یک ساعت مددکار اجتماعی آماتور باشیم» تقلیل دهیم (کارکنان و شرکتکنندگان در این گفتگوها در معرض خطرات جدی بودند و در نتیجه ما کارشناسان را درگیر کردیم تا مطمئن شویم که این کار را به درستی انجام میدهیم). ما مجبور شدیم پشتیبانهایی داشته باشیم تا مطمئن شویم که در این فرایند به کسی آسیبی نمیرسد.
نقش ما این بود که تنوع تجربیات را به روش حساسی نشان دهیم و با مردم (از جمله کارکنانمان) با احترام و مهربانی رفتار کنیم. رفتار ما به عنوان محقق باید حمایتی باشد نه استخراجی.
خب، حالا با خودتان فکر کنید، آیا شما به عنوان پژوهشگر طراحی در این کار خوب هستید؟
ادامه دارد ...
اخلاق در پژوهش طراحی - بخش دوم
منبع: https://medium.com/paper-giant/ethics-in-design-research-d43c56fb8952