«انسانی کردن» فناوری به چه معناست؟

 

 

What does it mean to “humanize” technology

by James Lynden

 

انسانی کردن فناوری

 

 

گفتمان فناوری از اصطلاح «انسانی» برای توصیف چیزها استفاده می‌کند، از طراحی چت‌بات‌های باشخصیت‌تر گرفته تا اطمینان از اینکه یک ارباب هوش مصنوعی نژاد بشر را به بردگی نمی‌کشد.

به نظر من این اصطلاح گیج‌کننده است. ما به منظور استفاده‌ی کاربردی‌تر از این واژه، نیاز به درک دقیق‌تری از معنای آن داریم.

به عنوان مثال، در رویداد Google For Startups برلین که «Humanising AI» نام داشت، هیچ بحث انتقادی پیرامون معنای «انسانی کردن هوش مصنوعی» وجود نداشت. درنتیجه با وجود کار جالب اعضای پنل در استارت‌آپ‌های هوش مصنوعی در برلین، عملا مکالمه‌ی ارزشمندی حول این مفهوم شکل نگرفت.

 

این سردرگمی شاید از خود کلمه «انسانی» ناشی شود که دارای دو معنای متفاوت است:

 1) انسانی‌تر یا متمدن‌تر کردن چیزی؛ 

یا 

2) دادن شخصیت انسانی به چیزی. 
 

این دو معنا، در عین حال که با هم سازگارند، می‌توانند در تضاد با هم نیز باشند (مثلاً ترمیناتور).

به نحوه‌ی استفاده از مفهوم «انسانی» در زمینه‌ی فناوری توجه کنید، فقط در بحث هوش مصنوعی، حداقل 9 موضوع مختلف وجود دارد که «برای انسانی کردن» به آن‌ها ارجاع داده می‌شود:

  1. لذت‌بخش برای استفاده (Joyful to use)؛
    انسان‌سازی در معنای ایجاد فناوری‌ای که فراتر از عملکرد صرف رفته و هدف آن ایجاد تعاملی لذت‌بخش است، مانند ارگونومی یا زیبایی‌شناسی.
  2. رابط‌های شخصی (Personable interfaces)؛
    انسان‌سازی به این معنا که رابط‌های خودکار را در عین حال که سعی ندارند ما را متقاعد کنند که آن‌ها نیز انسان هستند شخصی‌تر و لذت‌بخش‌تر کنیم؛ مانند ربات‌های چت سخن‌گو.
  3. قابل اعتماد کردن/در‌دسترس کردن فناوری (Making tech trustworthy/ accessible)؛
    انسان‌سازی در معنای آموزش و توضیح سیستم‌های پیچیده به کاربران انسانی با هدف تقویت اعتماد آن‌ها به آن سیستم‌ها.
  4. خوانش عوامل انسانی (Reading human factors)؛
    انسان‌سازی در معنای توانمند ساختن بهتر فناوری در تفسیر و واکنش به عوامل انسانی، مانند شناخت احساسات کاربران.
  5. اخلاق در الگوریتم (Ethics in the algorithm)؛
    انسان‌سازی در معنای طراحی هوش مصنوعی و الگوریتم‌هایی که با بینش اخلاقی و سیاسی مطابقت دارند؛ مانند اجتناب از سوگیری‌ها یا عدم دستکاری کاربران انسانی.
  6. ربات‌هایی که کارهای سخت می‌کنند (Robots doing the drudge)؛
    انسان‌سازی در معنای استفاده از اتوماسیون هوشمند در انجام کارهای ساده/تکراری، با هدف آزاد کردن انسان‌ها برای انجام کارهای خلاقانه‌ای که فقط خود بشر قادر به انجام آن است.
  7. رفتارهای شبیه انسان (Human-like behaviour)؛
    انسان‌سازی در معنای ایجاد هوش مصنوعی/ربات‌هایی که در قانع‌کننده‌ترین حالت می‌توانند مانند یک انسان عمل کنند، یا حداقل، در ظاهر و حرکات به‌طور متقاعدکننده‌ای انسانی به نظر می‌رسند.
  8. هوشمندی انسان‌مانند (Human-like intelligence)؛
    انسان‌سازی در معنی تلاش برای توسعه‌ی هوش مصنوعی با یک هوش عمومی در سطح انسان یا انسان‌مانند.
  9. اهداف انسان‌دوستانه (Human-friendly goals)؛
    انسان‌سازی در معنی طراحی هوش مصنوعی با حفاظت‌هایی (محافظت شده) به منظور ارتقای آینده‌ای که برای انسان‌ها خوب است؛ یعنی محافظت در برابر یک فاجعه‌ی مبتنی بر هوش مصنوعی با اطمینان از اینکه هوش مصنوعی اهداف ما را دنبال می‌کند (در اهداف ما سهیم است).

 

این موضوعات گستره‌ی بزرگی از فعالیت‌ها را شامل می‌شوند؛ از وظایف طراحی گرفته تا معضلات سیاسی و اخلاقی، تا علوم پیشرفته. آن‌ها همچنین در سطوح بسیار متفاوتی از اهمیت و انتزاع (برداشت مفهوم) عمل می‌کنند. در نهایت آنچه به نظر می‌رسد یک دستور کار مشترک است:

همه آن‌ها به دنبال طراحی فناوری‌ای هستند که برای انسان و در تعامل با او بهتر عمل کند. 

 

این یک دستور کار اولیه‌ایست که از متخصصین در زمینه‌های مختلف دعوت می‌کند تا به منظور خلق یک دیدگاه مشترک از آنچه که معتقدند برای انسان خوب است، با هم گفتمانی برقرار کنند.

در آخر اینکه من معتقدم که همین دیدگاه نیاز به توجه انتقادی دارد. سوگیری‌ها می‌توانند درک ما از مفهوم انسان بودن و آنچه برای انسان خوب است و در الگوریتم‌ها گنجانده می‌شوند را تحت تاثیر قرار دهند.

 

 

منبع: https://becominghuman.ai/what-does-it-mean-to-humanise-tech-1c6c4f28bf91

 

۵
از ۵
۱۴ مشارکت کننده

نوشته های اخیر

دسته بندی ها

ثبت

پیغام شما با موفقیت ارسال شد.