The Design Virtues
By Daniel Guy
ویژگی های مثبت (فضیلت های) اخلاقی
در تلاش برای درکی شفاف از "اخلاق طراحی" سعی کردم در این نوشته به سوالات زیر پاسخ دهم.
- آیا "طراحی اخلاقی" لزوما "طراحی خوب" است؟
- آیا چیزی می تواند نمونه ای از "طراحی خوب" باشد بدون اینکه اخلاقی باشد؟
- آیا چیزی می تواند نمونه ای از "طراحی اخلاقی" باشد بدون اینکه خوب باشد (صرفاً از منظر ارزشی)؟
مهم است که به یاد داشته باشید که کلمات را می توان در معانی مختلف استفاده کرد. در برخی موارد، ممکن است از عبارت «طراحی خوب» به جای «طراحی اخلاقی» استفاده کنیم. در حالی که گاهی ممکن است منظور ما بعد اخلاقی نباشد. برای همین برای وضوح بیشتر، این معانی از هم جدا کرده و تعریف می کنم.
من معتقدم چیزی را میتوان نمونهای از طراحی خوب در نظر گرفت که ویژگیهای خاصی را که آنها را «فضیلتهای طراحی» (Design Virtues) یا ویژگی های مثبت طراحی مینامم، نشان دهد. از سوی دیگر، چیزی را بهطور منطقی نمونهای از طراحی اخلاقی در نظر میگیرم که ویژگیهایی را نشان دهد که من آنها را «فضیلت طراحی اخلاقی» (Ethical Design Virtues) یا ویژگی های مثبت طراحی اخلاقی مینامم. این موارد به شرح زیر است:
ویژگی های مثبت (فضیلت های) طراحی
- کفایت/ بسندگی (Adequacy): محصول مشکل را به طور قابل اعتماد، پیوسته و خوب حل می کند.
- قابلیت استفاده (Usability): استفاده و درک محصول آسان است.
- ثبات/ هماهنگی (Consistency): اجزای هم نوع؛ ظاهر و رفتار یکسانی دارند. (برگرفته از نظریه ی فضیلت "Internal Consistency"، مایکل ان. کیس و اصل "Consistency" دونالد نورمن).
- انعطاف پذیری (Flexibility): بتوان محصول را برای دستیابی به اهداف مختلف مورد استفاده قرار داد یا بتوان به یک هدف به روش های مختلف دست یافت. (برگرفته از 7 اصل طراحی جهانی ران میس / Ron Mace’s 7 Principles of Universal Design )
- تمامیت و کمال (Thoroughness): تمام جزئیات در نظر گرفته شده است. (برگرفته از ده اصل برای طراحی خوب دیتر رامز/ Dieter Rams’s Ten Principles for Good Design)
- سودمندی / ثمربخشی (Fruitfulness): محصول (یا بخشهایی از آن) را بتوان برای حل مشکلات دیگر به کار برد (اقتباس از Michael N. Keas’s Systematizing the theoretical virtues )
- زیبایی (Beauty): محصول لذت زیبایی شناختی را در افرادی که از آن استفاده می کنند برانگیزد (اقتباس از ده اصل دیتر رامز برای طراحی خوب / Dieter Rams’s Ten Principles for Good Design)
- سادگی (Simplicity): محصول مشکل را به ساده ترین شکل ممکن، بدون نیاز به تکرار یا اضافه کاری (اقتباس از اصل سادگی یا "Occam’s Razor") حل کند.
- یکپارچگی (Integrity): محصول به طور یک کل واحد احساس شود - ویژگیهایی نداشته باشد که به نظر برسد که باید به صورت موقت یا موردی؛ مورد بررسی قرار بگیرند.
- دوام / ماندگاری (Durability): محصول حتی در صورت بروز مشکلات جدید و تغییر صنعت مربوطه زنده بماند (اقتباس از ده اصل دیتر رامز برای طراحی خوب / Dieter Rams’s Ten Principles for Good Design)
ویژگی های مثبت (فضیلت های) طراحی اخلاقی
- سودمندی مفید بودن (Utility): محصول رفاه / بهزیستی را به حداکثر و آسیب را به حداقل می رساند
- صداقت (Honesty): محصول گمراه کننده یا فریبنده نیست
- فراگیر بودن (Inclusivity): محصول دسترسی برابر به فرصت ها و منابع را برای افرادی که در غیر این صورت ممکن است طرد یا به حاشیه رانده شوند، فراهم می کند.
- زیست محیطی/ محیط گرایی (Environmentalism): محصول اثرات منفی بر محیط زیست را به حداقل می رساند یا تا آنجا که ممکن است اثرات مثبت را بر محیط زیست به حداکثر می رساند.
- پایداری (Sustainability): محصول را بتوان به طور نامحدود، بدون کاهش منابع یا آسیب رساندن به مردم یا محیط زیست تولید کرد.
- انسان دوستی (Philanthropy): این محصول برای ارتقای رفاه مردم در دستور کار یک سازمان طراحی شده است و با مردم به عنوان هدف (انسان کاربر) رفتار می کند، نه فقط به عنوان وسیله (مصرف کننده / مشتری). (الهام گرفته از امانوئل کانت Immanuel Kant).
- تقارن قدرت (Power symmetry): محصول عدم تعادل قدرت بین افراد یا بین سازمان ها و مردم ایجاد نمی کند (با الهام از جورج آی George Aye).
- امنیت (Security): محصول امنیت هیچ فرد یا گروهی را به خطر نمی اندازد.
به نظر من، این امکان وجود دارد که یک محصول نمونه ای از برخی یا همه ویژگی های مثبت طراحی (طراحی خوب) بدون نشان دادن هیچ یک از ویژگی های مثبت طراحی اخلاقی باشد. و برعکس، یک محصول میتواند نمونهای از برخی یا همه ویژگی های مثبت طراحی اخلاقی باشد بدون اینکه نمونهای از ویژگی های مثبت طراحی باشد.
به همین دلیل، جواب من به سوالات مطرح شده:
- آیا طراحی اخلاقی لزوما طراحی خوب هم است؟ خیر
- آیا چیزی می تواند نمونه ای از طراحی خوب باشد بدون اینکه اخلاقی باشد؟ بله
- آیا چیزی می تواند نمونه ای از طراحی اخلاقی باشد بدون اینکه خوب باشد (صرفاً از منظر ارزشی)؟ بله
آستانه خوب یا اخلاقی بودن چیست؟
تا آنجا که به طراحی خوب مربوط می شود، فکر می کنم که آستانه چیزی است که من آن را «کفایت/ بسندگی» (Adequacy) نامیده ام. اگر محصولی این معیار را برآورده نمی کند، منطقی نیست که آن را خوب در نظر بگیرید. اگر محصولی این معیار را داشته باشد، معتقدم که می توان آن را به طور منطقی نمونه ای از طراحی خوب نامید. با این حال، برای اینکه یک طراحی واقعا عالی باشد، باید نمونه ای از دیگر ویژگی های مثبت طراحی نیز باشد (اگرچه اجرای همه فضایل طراحی شامل همه محصولات نمی شود.).
با احترام به طراحی اخلاقی، آستانه «کفایت/بسندگی» (Adequacy) بستگی به نوع محصول مورد نظر دارد. و به نظر من «سودمندی/ مفید بودن» (Utility) چتری است که سایر ویژگی های مثبت طراحی اخلاقی را در بر می گیرد، در این صورت مفید بودن، آستانه طراحی اخلاقی است.
ادامه دارد ...
(اگر با پاسخ من به این سه سوال و آستانه ها برای طراحی خوب و اخلاقی موافق نیستید، دوست دارم دلیل آن را در بخش نظرات بشنوم. به همین ترتیب، اگر موافق نیستید یا احساس میکنید که جای برخی از فضایل در لیست خالی است، لطفاً برای من بنویسید. این پست در حال تکمیل شدن است و نهایی نیست.)
(برخی از فضایل درج شده است از فضایل نظری انتخاب نظری در فلسفه علم اقتباس شده است. theoretical virtues of theory choice in the philosophy of science)
منبع: https://danguydesign.medium.com/design-virtues-ad7bbb48efd8