بازاندیشی در طراحی انسانی‌محور: از همدلی تا عدالت سیستمی - بخش پایانی

 

 

Rethinking Human-Centered Design

From User Empathy to Systemic Justice

 

 

طراحی انسان محور

 

 

۵. طراحی انسان‌محور در کاربردهای بین‌رشته‌ای: از سلامت تا اقلیم

طراحی انسانی‌محور، به‌ویژه در یک دهه اخیر، از مرزهای سنتی طراحی محصول و UX فراتر رفته و به حوزه‌های کلیدی مانند سلامت، آموزش، عدالت اجتماعی، محیط زیست و فناوری‌های نوظهور وارد شده است. در این بخش، نگاهی به چند حوزه‌ی بین‌رشته‌ای می‌اندازیم که طراحی انسانی در آن‌ها تحولی بنیادی ایجاد کرده است.

 

 

۵.۱ طراحی انسان‌محور در سلامت و مراقبت

در نظام‌های سلامت، طراحی انسانی نه‌تنها تجربه‌ی بیماران را بهبود می‌دهد، بلکه به بازطراحی کل سیستم‌ها کمک می‌کند. به‌عنوان نمونه:

  • Hospitable Design (Ulrich, 1991): پژوهش‌هایی نشان می‌دهند که طراحی فضاهای درمانی با درنظر گرفتن نیازهای روانی بیماران، به بهبود سریع‌تر منجر می‌شود.

  • Participatory Design in Healthcare (Bate & Robert, 2007): مشارکت بیماران و کادر درمان در طراحی سیستم‌ها، موجب افزایش بهره‌وری و رضایت می‌شود.

  • پروژه‌هایی مانند IDEO Health: طراحی خدمات نوین برای مدیریت بیماری‌های مزمن با مشارکت فعال بیماران و پزشکان.

 

 

 

۵.۲ طراحی انسان‌محور در آموزش

در عصر یادگیری دیجیتال، طراحی انسانی نقش مهمی در خلق محیط‌های یادگیری مؤثر، همدلانه و منعطف ایفا می‌کند. نمونه‌ها:

  • Human-Centered Learning Environments: توجه به تنوع شناختی، عاطفی و فرهنگی یادگیرندگان.

  • طراحی ابزارهایی چون Khan Academy, Duolingo یا Coursera UX بر مبنای آزمایش‌های دقیق با کاربران.

  • استفاده از Design Thinking در طراحی برنامه‌های درسی، آموزش معلمان و بازنگری شیوه‌های ارزیابی (Razzouk & Shute, 2012).

 

 

 

۵.۳ طراحی انسان‌محور در فناوری‌های نوظهور (AI, AR/VR, IoT)

فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی و واقعیت افزوده اگر بدون درک عمیق از کاربران توسعه یابند، می‌توانند نابرابری‌ها، سوگیری‌ها و آسیب‌های جدید ایجاد کنند. طراحی انسانی در اینجا:

  • از طریق روش‌هایی مانند AI Explainability Design و Algorithmic Transparency تلاش می‌کند سیستم‌ها را فهم‌پذیر، منصفانه و کنترل‌پذیر کند (Selbst et al., 2019).

  • در پروژه‌هایی مانند Google’s People + AI Research (PAIR) طراحی واسط‌هایی را پیگیری می‌کند که به کاربران امکان تعامل آگاهانه با الگوریتم‌ها را بدهد.

  • در طراحی سیستم‌های هوشمند در خانه (IoT) از چارچوب‌های اخلاقی برای تنظیم رابطه قدرت بین کاربر و دستگاه استفاده می‌شود (Friedman et al., 2017).

 

 

 

۵.۴ طراحی انسان‌محور و عدالت اجتماعی

در طراحی سیاست‌های عمومی، خدمات اجتماعی و پلتفرم‌های دیجیتال، تمرکز طراحی انسانی بر حذف موانع، افزایش مشارکت، و کاهش تبعیض است:

  • برنامه‌هایی چون Designing for Equity در Stanford d.school

  • پروژه‌های شهری مبتنی بر Co-Design با گروه‌های کم‌برخوردار در لندن، بوگوتا و سئول.

  • مفهومی مانند Liberatory Design که با الهام از Pedagogy of the Oppressed (Freire, 1970) به طراحان ابزاری برای شکستن ساختارهای سلطه در فرآیند طراحی می‌دهد.

 

 

 

۵.۵ طراحی انسان‌محور و بحران اقلیمی

در مواجهه با بحران‌های زیست‌محیطی، طراحی انسانی می‌کوشد تا مردم را در جایگاه عاملان تغییر توانمند سازد:

  • Sustainable Interaction Design (Blevis, 2007): تلفیق طراحی UX با اصول پایداری.

  • نمونه‌هایی چون UNDP Climate Change Platforms: ابزارهایی برای مشارکت جوامع محلی در سیاست‌گذاری اقلیمی.

  • کارزارهایی همچون #FridaysForFuture UX Activism: طراحی برای بسیج دیجیتال در حمایت از اقدام اقلیمی.


 

 

 

 

۶. چالش‌ها، نقدها و محدودیت‌های طراحی انسانی‌محور

هرچند طراحی انسانی‌محور به‌عنوان یک رویکرد اخلاق‌مدار و انسان‌گرایانه شناخته می‌شود، اما در سال‌های اخیر مورد انتقادهایی نیز قرار گرفته است. برخی از این نقدها، به چالش‌های اجرایی و ساختاری این رویکرد اشاره دارند و برخی دیگر، ماهیت ایدئولوژیک و جهت‌گیری‌های پنهان آن را زیر سوال می‌برند. در این بخش، نگاهی تحلیلی به مهم‌ترین چالش‌ها و نقدهای طراحی انسانی خواهیم داشت.

 

 

۶.۱ سطحی‌نگری و کاربردگرایی صرف

یکی از انتقادهای جدی به HCD این است که در بسیاری از پروژه‌ها، به‌جای تمرکز بر ارزش‌های انسانی و ساختاری، تنها به ترجمه‌ مستقیم ترجیحات کاربر به ویژگی‌های محصول محدود می‌شود (Bardzell, 2010). این موضوع باعث شده است که برخی طراحان طراحی انسان‌محور را با نظرسنجی ساده، تست کاربردپذیری سطحی یا حتی A/B تست اشتباه بگیرند.

نتیجه آن، «کاربرپسندی بدون تفکر انتقادی» است؛ طراحی‌هایی که راحت و دلپذیر هستند، اما ممکن است به‌طور ناخودآگاه ساختارهای نابرابری، تبعیض، یا بهره‌کشی را بازتولید کنند.

 

 

 

۶.۲ «انسان» کیست؟ نقد نگاه جهانی‌گرایانه

طراحی انسان‌محور، در بسیاری از نسخه‌های اولیه‌اش، از تصویری یکنواخت، سفیدپوست، طبقه متوسط و غربی از «انسان» استفاده می‌کرد. این رویکرد، زمینه‌های فرهنگی، نژادی، جنسیتی و طبقاتی را نادیده می‌گرفت و به جای دیدن انسان به‌عنوان موجودی متکثر و پیچیده، از یک الگوی استاندارد استفاده می‌کرد (Ahmed, 2012).

در واکنش به این نقد، رویکردهایی چون Design Justice و Inclusive Design مطرح شده‌اند که بر طراحی با مشارکت گروه‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده تأکید دارند.

 

 

 

۶.۳ مشکلات اجرایی و محدودیت‌های سازمانی

در عمل، بسیاری از سازمان‌ها ظرفیت زمانی، مالی یا فرهنگی لازم برای اجرای کامل فرآیند طراحی انسانی را ندارند. تحقیقات میدانی، تست‌های کیفی، تکرارهای نمونه‌سازی و مشارکت کاربران نیازمند منابعی هستند که همه پروژه‌ها در اختیار ندارند.

به‌علاوه، مقاومت فرهنگی مدیران، عدم درک متقابل بین تیم‌های فنی و انسانی، و فشارهای بازار گاهی HCD را به شعار یا فاز اولیه پروژه محدود می‌کند (Bødker et al., 2004).

 

 

 

۶.۴ نبود مدل‌های ارزشیابی بلندمدت

برخلاف اثربخشی فوری طراحی انسانی در افزایش رضایت یا کارایی، معیارهای سنجش تأثیرات بلندمدت انسانی، اجتماعی و زیست‌محیطی طراحی انسان‌محور، ضعیف یا غایب‌اند.

در نتیجه، ممکن است طرح‌هایی که در کوتاه‌مدت موفق‌اند، در بلندمدت به آسیب‌های انسانی یا اجتماعی منجر شوند، بدون آن‌که سیستم ارزشیابی مناسبی برای تشخیص و بازخورد وجود داشته باشد.

 

 

 

۶.۵ بازاری‌سازی و تقلیل به ابزار

در سال‌های اخیر، برخی از شرکت‌های فناوری، طراحی انسانی را تنها به‌عنوان یک ابزار مارکتینگ یا تمایز رقابتی به کار برده‌اند. این نگاه باعث شده است که:

  • فرآیندهای طراحی سطحی یا نمایشی شوند.

  • مفاهیم کلیدی HCD تهی از معنا شوند.

  • ارزش‌های اخلاقی به ابزارهای سودآوری بدل شوند.

این روند که گاهی از آن با عنوان Ethics-Washing نیز یاد می‌شود، تهدیدی جدی برای صداقت و انسجام طراحی انسان محور به‌شمار می‌رود.


 

 

همدلی در طراحی انسان محور

 

 

۷. آینده طراحی انسان‌محور: از همدلی تا دگرگونی ساختاری

با پیچیده‌تر شدن بحران‌های جهانی—از تغییرات اقلیمی و نابرابری دیجیتال گرفته تا تنهایی مدرن و اخلاق هوش مصنوعی—طراحی انسانی نیز ناگزیر به بازاندیشی و تحول است. در این بخش، به روندهای نوظهور و ظرفیت‌های آینده طراحی انسانی برای ایجاد تحولی واقعی و عادلانه می‌پردازیم.

 

 

۷.۱ از همدلی فردی به دگرگونی جمعی

طراحی انسانی در آغاز بیشتر به همدلی با کاربران فردی توجه داشت؛ اما بحران‌های امروز، از ما می‌خواهند به ساختارهای اجتماعی و سیستمی نیز توجه کنیم. در این مسیر، مفاهیمی مانند:

  • Design for Social Innovation

  • Systemic Design

  • Speculative and Critical Design

نقش مهمی در گسترش دایره‌ی اثر طراحی انسانی دارند (Manzini, 2015; Tonkinwise, 2011).

 

 

 

۷.۲ طراحی در عصر فناوری‌های پیشرفته

با پیشرفت هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء، واقعیت ترکیبی و ژنتیک، طراحان انسانی باید به تنش بین قدرت فنی و ارزش‌های انسانی توجه کنند. به‌طور خاص:

  • در طراحی الگوریتم‌ها، چالش‌های عدالت، تبعیض و شفافیت مطرح‌اند.

  • در فناوری‌های پوشیدنی و سلامت دیجیتال، مسئله‌ی حریم خصوصی، رضایت و کنترل فردی بحرانی است.

مطالعات جدید پیشنهاد می‌کنند که طراحان باید با متخصصان اخلاق، حقوق، جامعه‌شناسی و زیست‌پزشکی همکاری فعال داشته باشند (Calo, 2017).

 

 

 

۷.۳ بازاندیشی در مفهوم «کاربر»

آینده طراحی انسانی نیازمند عبور از «کاربرمحوری» صرف و حرکت به‌سوی توجه به همه ذی‌نفعان و حتی موجودات غیرانسانی است. این دیدگاه با مفاهیم نوینی چون:

  • More-than-Human Design

  • Post-Anthropocentric Design

  • Planet-Centric Design

در ارتباط است و بر نقش اکوسیستم، حیوانات، گیاهان و نسل‌های آینده در طراحی تأکید دارد (Escobar, 2018; Forlano, 2017).

 

 

 

۷.۴ عدالت، پایداری و تنوع به‌مثابه اصول طراحی

آینده طراحی انسانی بدون بازتعریف هنجارها ممکن نیست. عدالت اجتماعی، پایداری محیط‌زیست، و تنوع فرهنگی باید به اصول بنیادین فرآیند طراحی تبدیل شوند، نه فقط به ملاحظات جانبی یا CSR.

به‌عنوان مثال، مدل «Design Justice» پیشنهاد می‌کند که پروژه‌ها با رهبری جوامع به‌حاشیه‌رانده‌شده، در پاسخ به نیازهای واقعی و به دور از ساختارهای سلطه طراحی شوند (Costanza-Chock, 2020).


 

 

 

 

نتیجه‌گیری: بازاندیشی در طراحی انسانی‌محور برای قرن بیست‌و‌یکم

طراحی انسانی‌محور، از زمان ظهورش تاکنون، تحولی بنیادین در شیوه مواجهه با مسائل طراحی ایجاد کرده است. این رویکرد با آوردن صدای کاربران به مرکز فرآیند طراحی، شکاف میان فناوری و انسان را تا حدی کاهش داد. اما اکنون، با گسترش بحران‌های زیست‌محیطی، نابرابری‌های دیجیتال، و چالش‌های اخلاقی هوش مصنوعی، روشن شده است که نسخه کلاسیک HCD دیگر کافی نیست.

برای اینکه طراحی انسان‌محور بتواند در قرن بیست‌و‌یکم به‌عنوان نیرویی برای عدالت، پایداری و رهایی عمل کند، نیازمند تحولی عمیق در مبانی، روش‌ها و اهداف خود است. این تحول باید شامل موارد زیر باشد:

  • حرکت از ترجیحات فردی به خواسته‌های جمعی و ساختاری

  • درآمیختن طراحی با سیاست، عدالت، و روایت‌های تاریخی

  • همکاری میان‌رشته‌ای میان طراحی، علوم انسانی، علوم اجتماعی، فناوری و زیست‌محیط

  • پذیرش تنوع گونه‌های زیستی و موجودات غیرانسانی به‌عنوان ذی‌نفعان طراحی

در نهایت، طراحی انسان‌محور نه فقط یک ابزار فنی یا فرآیند حل مسئله، بلکه یک شیوه‌ی زندگی و کنش اخلاقی است؛ روشی برای دیدن، شنیدن، پرسیدن، و ساختن جهانی بهتر برای همه.

 

 

 

بازاندیشی در طراحی انسانی‌محور: از همدلی تا عدالت سیستمی - بخش اول

 

 

 

منابع:

Norman, D. A., & Draper, S. W. (1986). User Centered System Design: New Perspectives on Human-Computer Interaction. CRC Press.

Krippendorff, K. (2006). The Semantic Turn: A New Foundation for Design. CRC Press.

Buchanan, R. (2001). Design research and the new learning. Design Issues, 17(4), 3–23.

Costanza-Chock, S. (2020). Design Justice: Community-Led Practices to Build the Worlds We Need. MIT Press.

Bardzell, S. (2010). Feminist HCI: taking stock and outlining an agenda for design. CHI '10.

Escobar, A. (2018). Designs for the Pluriverse: Radical Interdependence, Autonomy, and the Making of Worlds. Duke University Press.

Forlano, L. (2017). Posthumanism and Design. She Ji: The Journal of Design, Economics, and Innovation, 3(1), 16–29.

Calo, R. (2017). Artificial intelligence policy: A primer and roadmap. UCLA Law Review, 51, 399–435.

Manzini, E. (2015). Design, When Everybody Designs: An Introduction to Design for Social Innovation. MIT Press.

Tonkinwise, C. (2011). A taste for practices: Unrepressing style in design thinking. Design Studies, 32(6), 533–545.

Bødker, S., Ehn, P., Sjögren, D., & Sundblad, Y. (2004). Co-operative design — perspectives on 20 years with the Scandinavian IT Design Model. In Proceedings of NordiCHI 2004, 1–10.

Ahmed, S. (2012). On Being Included: Racism and Diversity in Institutional Life. Duke University Press.

 

 

 

مقالات مرتبط:

 

 

 

 

 

۵
از ۵
۳ مشارکت کننده

نوشته های اخیر

دسته بندی ها

ثبت

پیغام شما با موفقیت ارسال شد.