پرورش طراحان اخلاق‌مدار ــ بخش اول

 

 

Educating ethical designers

پرورش طراحان اخلاق‌مدار

مقدمه

افزایش حساسیت‌های اجتماعی بر مشکلات زیست‌محیطی و نابرابری‌های اجتماعی که جامعه‌ی مصرف‌گرای ما ایجاد کرده است به حوزه‌ی آموزش طراحی نیز تسری یافته است و دوره‌های آموزشی در مورد پایداری و طراحی زیست‌محیطی (eco-design) رایج‌تر شده‌اند (Lofthouse 2013). با این حال، به نظر می‌رسد که آموزش طراحی پایدار نیاز به توسعه‌ی بیشتری دارد؛ زیرا اگرچه در حال حاضر به‌عنوان یک موضوع اصلی در بسیاری از دوره‌های طراحی در نظر گرفته می‌شود، اما تمرکز بیشتر آن بر مسائل زیست‌محیطی است، در حالی که به رفتار پایدار و مسائل اجتماعی در آن توجه زیادی نشده است. این مقاله به موضوع دیگری نیز اشاره می‌کند که در ادبیات طراحی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، و آن این است که ارائه‌ی دانش و مهارت‌های مورد نیاز برای طراحیِ راه‌حل‌های پایدار به دانشجویان طراحی به خودی خود برای خلق نتایج مطلوب کافی نیست. زیرا تضمین نمی‌کند که دانشجویان طراحی از این مهارت‌ها استفاده خواهند کرد. (Cull 2005؛ Ramirez 2007؛ Lofthouse 2013).

نیاز است که دانشجویان برای گنجاندن پایداری در طرح‌های خود یک الزام اخلاقی داشته باشند، و بتوانند دیگران را برای حمایت از چنین راه‌حل‌هایی متقاعد کنند. به عبارت دیگر، نیاز به توسعه‌ی سه نوع فضیلت، مطابق با سه دسته اخلاق ارسطو، (که در بخش‌های بعدی توضیح داده خواهد شد)، وجود دارد.

 

من ادعا نمی‌کنم که همه‌ی مربیان طراحی از توجه به سه فضیلت ذکر شده غفلت می‌کنند. با این حال، بر اساس تجربه‌ی نگارنده و صحبت با مربیان طراحی و مطالعه برنامه‌های درسی معماری، طراحی صنعتی، طراحی مهندسی و مد، به نظر می‌رسد که این مهم برای بسیاری از دوره‌های طراحی مرتبط با پایداری وجود دارد اما به طور کامل توسعه نیافته است. این مقاله تلاش می‌کند با نشان دادن اهمیت این فضیلت‌ها فضا را برای بحث‌های بیشتر پیرامون اخلاق در آموزش طراحی بازتر کند. فضیلت‌های طراحی مطرح شده در اینجا ممکن است به‌عنوان یک راهنما، منبع الهام یا چارچوب مرجع برای مربیانی باشد که اخلاق طراحی را در برنامه‌های درسی خود گنجانده یا می‌خواهند بگنجانند. علاوه بر این، همانطور که قبلاً ذکر شد، باید توجه داشت که اگرچه دیدگاه اخلاق طراحی که این مقاله به آن استدلال می‌کند ممکن است قبلاً در برخی از بخش‌های آموزشی طراحی به کار گرفته شده باشد، اما به نظر می‌رسد که هنوز به‌عنوان یک پدیده‌ی جدید در ادبیات طراحی با آن برخورد می‌شود. بنابراین پیش از پرداختن به موضوع اصلی، این مقاله نقطه شروع خود را ادبیات اخلاق طراحی قرار داده و پس از آن درباره‌ی سودمندیِ سه فضیلت ارسطویی در آموزش طراحی پایدار بحث می‌کند.


 

اخلاق طراحی


یکی از محوری‌ترین شخصیت‌ها در بحث اخلاق طراحی، مدرس و طراح آمریکایی اتریشی‌الاصل ویکتور پاپانک است که در کتاب خود «طراحی برای دنیای واقعی: بوم‌شناسی انسانی و تغییرات اجتماعی» در سال 1971، انتقاد بنیادینی را از رویه‌ی طراحی آن زمان مطرح کرد(Papanek 1971).
پاپانک انتقادهای بی‌شماری را که از شیوه‌های طراحی که به نقش طراحان مربوط می‌شود برشمرد و استدلال کرد که طراحان و دیگر متخصصان خلاق مسئولیت دارند تا از طریق طرح‌های خود، تغییرات واقعی در جهان را رقم بزنند. این کتاب به طور گسترده به‌عنوان متن اصلی «کنشگری طراحی» قرن بیستم (Clarke 2013) مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت (e.g., Thorpe 2009; Fuad-Luke 2009; Julier 2013). با این حال، علی‌رغم تمرکز بر رویکردهای طراحی با مسئولیت‌ اجتماعی، پاپانک روش‌های معینی را به‌عنوان دستور کار آموزش و تمرین طراحی خود گنجانده است (Boks and Diehl 2006؛ Ramirez 2006).

 

برای درک بهتر موضوع، مقاله را با یک بحث جامع پیرامون اخلاق طراحی شروع می‌کنیم. از دیدگاه کلی، به گفته‌ی (d’Anjou (2010، اخلاق در رشته‌های طراحی اساساً حول مفاهیم متناظر با دیدگاه‌های کانتی و ارسطویی می‌چرخد، و دیدگاه کانتی در رابطه با کدهای حرفه‌ای اخلاق و عمل رایج‌تر است.

اخلاق دئونتولوژیک/ Deontological (اخلاق وظیفه‌گرا از مجموعه اخلاق کانتی) بر انگیزه‌های یک عمل تمرکز دارد و می‌توان آن را با اخلاق نتیجه‌گرا که بر نتایج یک کنش تاکید دارد در تضاد قرار داد. اخلاق فضیلت‌گرا بر فضایل یا شخصیت اخلاقی یک فرد تأکید می‌کند. به‌عنوان مثال، نیکوکار کسی است که مهربان باشد، زیرا مهربانی کردن در شخصیت اوست نه به دلیل تمایل به حداکثر رساندن فایده (یعنی اخلاق نتیجه‌گرا / consequentialist ethics) یا احساس وظیفه کردن (یعنی اخلاق وظیفه‌گرا / deontological ethics).

[برای کسب اطلاعات بیشتر مقاله‌های نگاهی به تصمیم گیری اخلاقی از 4 منظر متفاوت و مقاله‌ی چه جیزی اخلاق نیست؟ را مطالعه کنید.]

 

(d’Anjou (2010 این ادراکات اخلاقی را با لحاظ کردن دیدگاه اخلاقی سارتر بیان می‌کند زیرا این دیدگاه می‌تواند به‌عنوان مبنایی برای اخلاق طراحی به کار رود. سارتر به نوعی نماینده‌ی دیدگاه اگزیستانسیالیستیِ اخلاق است که نیاز به کمی توضیح دارد. (d’Anjou (2010 موضع سارتر را به این صورت توضیح می‌دهد که «اصالت/اعتبار»ی (authenticity) که فرد در مواجهه با آزادی خود دارد، معیار اولیه‌ای برای قضاوت اعمال به‌عنوان خوب یا بد اخلاقی است. بر این اساس، «اگر خصلت اخلاقی طراح (یعنی اصالت) در دیدگاه سارتر معنا پیدا کند، این خوب و بد طراحی را می‌توان نه در عقل ابزاری، بلکه در تامل آگاهانه از وضعیت انسانی و تصدیق و پذیرش آزادی خود یافت».

 

در زمینه‌ی طراحی پایدار، با توجه به تمرکز آن بر اخلاق فردی در مقابل اخلاق جمعی، نویسنده‌ی مقاله‌ی حاضر، این دیدگاه را تا حدودی مشکل‌ساز می‌داند. با مد نظر قرار دادن این که نگارنده در مواجه با مسائل پایداری از یک «اخلاق مطلق» (Foulk 1972) دفاع نمی‌کند، به نظر می‌رسد که ایجاد نوعی اجماع جهانی در مورد چگونگی حفظ محیط‌زیست و حمایت از افراد نیازمند باید هدف اصلی باشد. ممکن است کسی استدلال کند که پایداری یک ایده‌ی درونی است که در آن انتخاب‌های جمعی نسبت به انتخاب‌های فردی اولویت دارند. همانطور که (Fuad-Luke (2009, p. 77 استدلال می‌کند، اگر تنها برخی افراد یا بخش‌هایی از جامعه پایداری را به‌عنوان یک مسئله‌ی مهم بپذیرند، نمی‌توان به آن دست یافت. برای دستیابی به پایداری، جامعه باید به درک کاملی از خود رسیده باشد تا بتواند قدم‌های اساسی را در این راه بردارد.  

 

همانطور که در مقدمه ذکر شد، اخلاق فضیلت می‌تواند به ویژه برای چارچوب‌بندی آموزش طراحی پایدار مناسب باشد. در مبحث اخلاق فضیلت، ارسطو (322-384 قبل از میلاد) سه جنبه‌ی مختلف را برمی‌شمرد: phronesis, areté و eunoia

  • phronesis به معنای خرد و مهارت‌های عملی؛
  •  areté به معنای انسان خوب اخلاقی؛
  •  eunoia به معنای حسن‌نیتی که گوینده بین خود و مخاطب ایجاد می‌کند (Garver 1994, pp. 110-112).

 

بدیهی است که یک طراح بدون دانش و مهارت‌های موردنیاز برای ایجاد طرح‌های پایدار (phronesis)، قادر به ایجاد چنین طرح‌هایی نخواهد بود. او همچنین بدون «نیت و قصد درست» (areté)، برای ساخت چنین طرح‌هایی تلاش نخواهد کرد و اگر نتواند دیگران را درگیر چنین راه‌حل‌هایی کند، اساسا طراحی محقق نمی‌شود (eunoia).

 

با توجه به جستجوهای گسترده در پایگاه‌های اطلاعاتی دانشگاهی که توسط نویسنده انجام شده است، این دیدگاه در مورد طراحان اخلاقی در ادبیات طراحی تازگی دارد.
یکی از دلایل عدم تمرکز بر اخلاق فضیلت (اخلاقیات فضیلت‌گرایانه) در آموزش و پژوهش طراحی پایدار ممکن است این باشد که اخلاق فضیلت اغلب در تضاد با اخلاق وظیفه‌گرا و اخلاق نتیجه‌گرا قرار می‌گیرد، یعنی در جایگاه یک موضع اخلاقی که دو موضع دیگر را نادیده می‌گیرد. با این حال، این دیدگاه در مورد اخلاق فضیلت از منظرهای خاصی مشکل‌ساز است. همانطور که (Nussbaum (1999 استدلال کرده است، از آنجایی که هر دو اخلاق نتیجه‌گرا و وظیفه‌گرا ممکن است به فضیلت بپردازند، اخلاق فضیلت را نمی‌توان به عنوان رویکردی جداگانه در مقابل دو رویکرد دیگر قرار داد.
(Nussbaum (1999, p. 170 در ادامه سه ادعا را مطرح می‌کند:

  • «فلسفه‌ی اخلاق به فاعل، انتخاب و عمل مربوط است».
  • «فلسفه‌ی اخلاقی به انگیزه و نیت، عواطف و میل/آرزو توجه دارد، یعنی به طور کلی، به ویژگی‌های زندگی اخلاقی درونی، و به الگوهای ثابت انگیزه، عواطف و دلایلی که ما را وادار می‌کنند عناوینی (شجاع، سخاوتمند، میانه‌ رو، و غیره) را به افراد نسبت دهیم مربوط هستند».
  • «فلسفه‌ی اخلاق نه تنها باید بر اعمال فردی تمرکز کند، بلکه  مهمتر از آن، کل مسیر زندگی اخلاقی، الگوهای تعهد، رفتار/سلوک و اشتیاق فرد به‌عنوان انجام‌دهنده‌ی عمل را هم باید در نظر بگیرد.».

 

این سه ادعا گسستی با اخلاق کانتی و یا متفکران بزرگ فایده‌گرا، مانند جان استوارت میل (1806-1873) و هنری سیدگویک (1838-1900) ندارند، و هر سه ادعا را می‌پذیرند (Nussbaum1999). بنابراین، بدون رد کردن اخلاق وظیفه‌گرا، نتیجه‌گرا یا مواضع اخلاقی مرتبط دیگر، می‌توانیم با اتخاذ رویکرد فضیلت، به یک جمع‌بندی در مورد ویژگی‌های طراحان دست یابیم.

 

همانطور که در شکل 1 مشاهده می‌کنید، کلمه‌ی «درست» در هر سه مشخصه‌ی فضیلت دیده می‌شود. بدیهی است که هیچ حقیقت عمیقی در مورد «آنچه درست است» وجود ندارد، اما از سوی دیگر، در سال‌های اخیر اجماع فزاینده‌ای برای آینده‌ای پایدارتر حاصل شده است ــ که تا حد زیادی مستلزم ایجاد طرح‌های پایدارتر است. پس سوال این است که به چه طراحانی برای حمایت از این توسعه نیاز است؟ همانطور که در بخش‌های بعدی مقاله نشان داده خواهد شد، می‌توان از سه فضیلت ارسطویی برای چارچوب‌بندی پاسخ این سوال استفاده کرد.

 

اخلاق برای طراحان
شکل 1

 

 

توانایی‌های طراحی درست


فلسفه‌های طراحی متعددی با تمرکز بر مشکلات زیست‌محیطی و اجتماعی که در حال حاضر با آن‌ها مواجه‌ایم، توسعه یافته‌اند. از جمله:

  • طراحی بوم‌شناختی ecological design؛ 
  • طراحی محیطی  environmental design؛ 
  • طراحی سازگار (پایدار) با محیط‌زیست  environmentally sustainable design؛
  • طراحی آگاهانه محیط‌زیستی environmentally conscious design؛
  • طراحی بادوام احساسی emotionally durable design؛
  • طراحی اخلاقی ethical design؛
  • طراحی سبز green design؛
  • تلنگر زدن nudging؛
  • طراحی مسئولانه responsible design؛
  • طراحی اجتماعی social design؛
  • طراحی پایدار sustainable design؛
  • ارکان سه گانه triple bottom line ( اقتصادی، زیست‌ محیطی و اجتماعی)؛
  • طراحی رفاهی welfare design.

 

با این حال، علی‌رغم این کمک‌ها، ما تا حل مشکلات زیست‌محیطی و اجتماعی که جهان با آن مواجه است فاصله‌ی زیادی داریم (Stegall 2006; Fuad-Luke 2007; IPCC 2014a).

برای درک نوع دانش موردنیاز یک طراح اخلاقی، بهتر است ابتدا به تمایز بین طراحی زیست‌محیطی و طراحی پایدار بپردازیم.

 

منظور از طراحی زیست‌محیطی طراحی‌‌ای است که مسائل اقتصادی، عملکردی، زیبایی‌شناختی و ایمنی را با تاکید بیشتر به مسائل زیست‌محیطی در نظر می‌گیرد، در حالی که طراحی پایدار دامنه‌ی گسترده‌تری داشته و فراتر از مسائل زیست‌محیطی مسائل اجتماعی طراحی را نیز در نظر می‌گیرد.(Tischner and Charter 2001; Chapman and Gant 2007).

طراحی پایدار اغلب بر اثرات زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی یک شی طراحی‌شده در طول چرخه‌ی حیاتش تمرکز دارد.(Bhamra and Lofthouse 2007) ــ سه بعدی که اغلب به‌عنوان سه‌گانه‌ی پایداری شناخته می‌شوند، و توسط (Elkington (1997 پیشنهاد شده‌اند ــ. طراحی پایدار به طور کلی تاکید زیادی بر اثرات زیست‌محیطی طراحی و تولید دارد، همچنین در این طراحی رفتار کاربران در حین درگیر شدن با اشیاء طراحی‌شده نیز می‌تواند با هدف کاهش اثرات منفی محیطی و اجتماعی مورد توجه قرار گیرد (Lilley 2009). چنین تأثیراتی را می‌توان از طریق راهبردهای مختلفی اعمال کرد، از اشیایی با طراحی آموزنده (informative design objects) که به دنبال دستیابی به تغییرات داوطلبانه رفتاری هستند گرفته تا فناوری اجباری (coercive technology)، که تغییر رفتاری را تحمیل می‌کند. (see, e.g., Jelsma and Knot 2002; Rodriguez and Boks 2005; Lilley 2009; Bhamra et al. 2011).

 

علی‌رغم تفاوت‌های موجود، اصطلاحات «طراحی زیست‌محیطی» و «طراحی پایدار» اغلب به جای یکدیگر به همراه عباراتی مانند «طراحی سبز» و «طراحی محیطی» استفاده می‌شوند. در این مقاله، کلمه‌ی «پایدار» برای اشاره به راه‌حل‌های طراحی و کلمه‌ی «اخلاقی» برای اشاره به کیفیت طراحان به کار رفته‌اند.

به طور دقیق‌تر، تولید، استفاده و از رده خارج کردن یک شی، اثرات مستقیمی بر محیط دارد، در حالی که طراحان تنها با تعریف کردن شی، اثرات غیرمستقیم آن را مدنظر قرار می‌دهند. از سوی دیگر، اخلاق به سلوک و رفتار اطلاق می‌شود و در این مقاله، منظور از آن رفتار طراحان است.

 

همانطور که گفته شد یک طراح هنگام ایجاد طرح‌های پایدار باید  تاثیرات آن‌ها را در 3 بعد مختلف در نظر بگیرد. به جای تمایز بین جنبه‌های سه‌گانه‌ی اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی، تمایز بین رفاه انسان‌ها، حیوانات و محیط‌زیست می‌تواند راه مستقیم‌تری را برای طبقه‌بندی این طرح‌ها ارائه دهد.

استدلال قرار ندادن حیوانات در دسته‌های «محیط‌زیستی» یا «اجتماعی» این است که تأثیرپذیری حیوانات با تاثیرپذیری انسان‌ها و سایر بخش‌های محیط طبیعی متفاوت است و عدم تخصیص یک دسته جداگانه به حیوانات به معنای عدم توجه کافی به آنها است.

 

علاوه بر این، ارکان سه‌گانه به دلیل ایجاد تمایز بین وجوه اقتصادی و اجتماعی مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. مثلا ادعا می‌شود که بعد اقتصادی اغلب نقش بسیار برجسته‌ای را به خود اختصاص می‌دهد، اما منطقی‌تر این است که این بُعد را به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های بعد اجتماعی در نظر بگیریم. (Scerri and James 2010). تفکیک بین انسان‌ها، حیوانات و محیط‌زیست در کنار سه مرحله کلی زندگی محصول (تولید، استفاده و دفع)، و سه مکانیسم پایداری (توسعه‌ی استفاده، استفاده‌ی مجدد، بازیافت)، دوازده نوع ملاحظات کلی پایداری را ایجاد می‌کندکه در شکل 2 نشان داده شده است.

 

 

اخلاق برای طراحان
شکل 2

 

 

به طور دقیق‌تر، هنگام طراحی اشیاء جدید، طراحان باید پیامدهای تولید، استفاده و دفع را هم در نظر بگیرند. علاوه بر این، محصولات ممکن است طوری طراحی شوند که «توسعه‌ی استفاده» (افزایش طول عمر استفاده از محصول) و «استفاده‌ی مجدد» (اشیایی که کاربران آن را تغییر می‌دهند و/یا به جای دور انداختن هدف استفاده را تغییر می‌دهند) را ترویج کنند (van Nes and Cramer 2005; Chapman 2009; Walker 2011)، و بدین طریق اثرات آن در مرحله‌ی دفع کاهش می‌یابد. همچنین محصولات ممکن است با هدف بازیافت طراحی شوند، که با این کار هم اثرات دفع تا حد زیادی کم می‌شود. 

 

از دیدگاه «انسانی»، موضوعی که اغلب در رابطه با تولید ذکر می‌شود، شرایط کاری ناعادلانه است، به عنوان مثال، در به اصطلاح عرق‌فروشی‌ها (Arnold and Bowie 2003) محصول در مرحله استفاده، ممکن است اثرات مضری، هم از نظر جسمی و هم از نظر روانی بر انسان داشته باشد ــ یا برای مثال، گزارش شده است که برخی از اسباب‌بازی‌ها حاوی مواد شیمیایی سمی هستند که ممکن است به کاربران آسیب برسانند (Becker et al. 2010). یا علاقه به مد ممکن است گاهی به اختلال خرید اجباری منجر شود (Black 2007). در مرحله‌ی دفع، محصولات طراحی‌شده ممکن است به انسان آسیب برسانند. به عنوان مثال، برخی از مردم از ته‌سیگارهایی که در خیابان‌ها، پیاده‌روها و سایر مناطق باز پرتاب می‌شوند، آزار می‌بینند (Novotny et al. 2009).

 

در دیدگاه «حیوانی»، نگرانی‌های اخلاقی در فرآیند تولید به استفاده از حیوانات به عنوان منبع مواد خام مربوط می‌شود به عنوان مثال مزارع خز (Grimm 2012) یا حیواناتی که برای آزمایش‌ در صنعت آرایشی و بهداشتی استفاده می‌شوند (Kolar 2006). از نگرانی‌‌های اخلاقی در مرحله‌ی استفاده می‌توان سر و صدای ترافیک را مثال زد که ممکن است زندگی پرندگان را مختل کند (Šálek 2010). برخی از اشیاء هم کلا برای آسیب رساندن به حیوانات طراحی شده‌اند، مانند تجهیزات شکار؛ با این حال در این زمینه، استدلال‌هایی هم به نفع و هم به ضرر جمعیت‌های حیوانات وجود دارد (Cahoone 2009). برای مثال، در مرحله دفع، گزارش‌های بسیاری از مشکلات عظیم زباله‌های پلاستیکی یافت شده در معده پرندگان و حیوانات دریایی دریافت شده است (Elliott and Elliott 2013).

 

در دیدگاه «زیست‌محیطی»، نگرانی‌های اخلاقی در مرحله‌ی تولید محصولات، به  مصرف منابع، انتشار CO2 و زباله‌های سمی مربوط می‌شوند. در مرحله‌ی استفاده، محیط‌زیست ممکن است از طریق انتشار CO2 از وسایل نقلیه و همچنین به طور غیر مستقیم توسط آلودگی مربوط به مصرف انرژی آسیب ببیند. در مرحله‌ی دفع، محصولات طراحی‌شده ممکن است به محیط‌زیست آسیب برسانند، مانند زمانی که باتری‌ها به‌عنوان زباله دفن دفع می‌شوند.

 

یک طراح واقعاً اخلاقی می‌کوشد تا آسیب را در هر 9 جنبه از بین برده یا حداقل آن را کاهش دهد، به همین دلیل، آن‌ها در آموزش طراحی باید بیاموزند که چگونه این جنبه‌ها را در نظر گرفته و به آن‌ها رسیدگی کنند.

 

 

ادامه دارد ...

 

پرورش طراحان اخلاق مدار - بخش دوم

 

 

منبع: https://www.researchgate.net/publication/301609611_Educating_ethical_designers 

 

 

۵
از ۵
۱۸ مشارکت کننده

نوشته های اخیر

دسته بندی ها

ثبت

پیغام شما با موفقیت ارسال شد.