طراحی در خدمت برابری: تحلیل فرآیند equityXdesign برای طراحان و سازمان‌ها

 

 

 

Racism And Inequity Are Products Of Design
They Can Be Redesigned

 

Racism and inequity are products of design.

 

 

طراحی، عدالت و دگرگونی اجتماعی

چرا طراحی باید به عدالت متعهد باشد؟

در دهه‌های اخیر، طراحی از نقش صرفاً زیبایی‌شناسانه و فنی فاصله گرفته و به ابزاری برای حل مسائل پیچیده اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تبدیل شده است. یکی از جریان‌های مهم در این روند، حرکت به‌سوی طراحی عدالت‌محور یا equity-centered design است؛ رویکردی که به جای تمرکز صرف بر «کاربر»، بر تحلیل قدرت، هویت، حاشیه‌نشینی و ساختارهای تبعیض‌آمیز تأکید دارد.

مفهوم equityXdesign، پاسخی نوآورانه و مشارکتی به این چالش‌هاست. این رویکرد بر پایه‌ی این اصل استوار است که هیچ گروه محدودی از طراحان یا تصمیم‌گیران نمی‌توانند به‌تنهایی ابزارهای دگرگون‌ساز نظام‌های نابرابر را خلق کنند. بلکه، تغییر بنیادین تنها از طریق تقاطع طراحی، عدالت و همکاری جمعی امکان‌پذیر است.


«ما هیچ توهمی نداریم که گروهی محدود از افراد می‌توانند ابزارهای موردنیاز جامعه را برای از میان بردن نابرابری سیستماتیک خلق کنند.» (equityXdesign)

 

 

 

چرا empathy کافی نیست؟

در تفکر طراحی کلاسیک، مرحله همدلی یا Empathy آغازگر فرآیند درک نیازهای کاربر است. اما منتقدان بر این باورند که درک همدلانه‌ای که از پیش‌فرض‌های فرهنگی، نژادی و طبقاتی فاصله نگیرد، اغلب به بازتولید همان ساختارهای سلطه می‌انجامد.

در رویکرد equityXdesign، همدلی به سطحی بالاتر ارتقاء می‌یابد و به‌صورت همدلی دگرگون‌ساز یا Transformational Empathy مطرح می‌شود؛ یعنی همدلی‌ای که همزمان به موقعیت خود طراح، سوگیری‌های ناخودآگاه، و زمینه‌های نهادی و ساختاری نیز آگاه است.

برای نمونه، سه پرسش کلیدی در این مرحله عبارتند از:

  • من با چه پیش‌زمینه‌ای به تجربه‌ی کاربر نگاه می‌کنم؟

  • چه عادت‌ها و رسوم نهادی بر تجربه کاربر تأثیر می‌گذارند؟

  • این ساختارها چه کسانی را کنار می‌گذارند و چه کسانی را دربرمی‌گیرند؟

 

 

 

ابزارهای نو برای همدلی ساختاریافته

برای تسهیل این نوع از همدلی، ابزارهایی چون نقشه‌های همدلی متا (Meta-Empathy Maps) طراحی شده‌اند که به طراح کمک می‌کنند تا دیدگاه چندسطحی نسبت به تجربه انسانی داشته باشد: فردی، نهادی، و ساختاری.

همچنین فعالیتی به نام Notice and Reflect طراحی شده است تا طراحان پیش از ورود به مرحله همدلی، به بازنگری در هویت، احساسات، ارزش‌ها و سوگیری‌های خود بپردازند. این تمرین به طرز معناداری کیفیت همدلی را افزایش داده و خطر تحمیل نگاه خود بر دیگران را کاهش می‌دهد.

 

 

 

 

 

بنیان‌های نظری، ریشه‌های تاریخی و ابزارهای کاربردی equityXdesign

 

۱. ریشه‌های نظری رویکرد equityXdesign

رویکرد equityXdesign را نمی‌توان بدون شناخت پایه‌های نظری آن درک کرد. این رویکرد بر پیوند سه شاخه اصلی استوار است:

 

الف) نظریه‌های عدالت اجتماعی

بر اساس آموزه‌های متفکرانی مانند جان راولز (عدالت به‌مثابه انصاف) و نانسی فریزر (عدالت توزیعی و شناختی)، equityXdesign تلاش می‌کند تا در طراحی، به رفع تبعیض‌های تاریخی، ساختاری و فرهنگی بپردازد.

عدالت صرفاً در توزیع نتایج نیست، بلکه در سازوکار تصمیم‌سازی نیز نهفته است.– Nancy Fraser

این نقل‌قول بنیان equityXdesign را نشان می‌دهد.

 

 

 

ب) طراحی مشارکتی (Participatory Design)

این رویکرد ریشه در جنبش‌های اسکاندیناوی دهه ۱۹۷۰ دارد که کارگران را در طراحی سیستم‌های فنی مشارکت می‌دادند. equityXdesign این سنت را گسترش می‌دهد تا اقلیت‌ها، گروه‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده و شهروندان بدون صدا را وارد فرایند طراحی کند.

 

 

 

پ) نقد ساختارهای قدرت در طراحی

بر اساس آموزه‌های پائولو فرِیری (Pedagogy of the Oppressed)، طراحان باید جایگاه خودشان در سلسله‌مراتب دانش و قدرت را نقد کنند. طراحیِ عدالت‌محور یعنی تبدیل طراح از «کارشناس همه‌چیزدان» به «میزبان گفت‌وگوی تغییر».

 

 

 

 

ابزارها و تاکتیک‌های طراحی برای عدالت:

 

۱- تمرین «مکث عدالت‌محور» (Equity Pause)

یکی از ویژگی‌های متمایز رویکرد equityXdesign، گنجاندن لحظات تأمل ساختاریافته در جریان کار طراحی است. این لحظات با عنوان Equity Pauses شناخته می‌شوند و به تیم‌ها کمک می‌کنند تا در میانه‌ی کار، از تکرار الگوهای نابرابر اجتناب کنند.

Equity Pause ابزاری ساده اما عمیق است: دعوتی برای مکث و بازاندیشی. مثلاً طراحان در میانه‌ی ایده‌پردازی یا پژوهش، از خود می‌پرسند:

  • آیا ما در حال بازتولید دیدگاه‌های غالب هستیم؟

  • چه کسانی هنوز در اتاق نیستند؟

  • آیا داستان‌های ما با تجربه‌های زیسته‌ی افراد حاشیه‌نشین همخوان است؟

 

«مکث کردن ابزاری رادیکال است در دنیایی که مدام ما را به شتاب‌زدگی و نتیجه‌گرایی فرا می‌خواند.»

 

 

 

 

۲- بازتعریف مسئله از زاویه قدرت و ساختار

در طراحی سنتی، مسئله معمولاً بر مبنای نیازهای قابل مشاهده کاربر تعریف می‌شود. اما رویکرد equityXdesign تأکید دارد که هر مسئله، درون یک چارچوب قدرت قرار دارد.

برای مثال، اگر مشکلی در دسترسی به خدمات وجود دارد، پرسش اصلی این نیست که «کاربر چه چیزی را نمی‌فهمد» بلکه این است که «چه ساختارهایی دسترسی را دشوار کرده‌اند؟»

 

این بازتعریف با کمک ابزارهایی مثل نقشه قدرت (Power Mapping) و تحلیل نظام‌ها (Systems Mapping) صورت می‌گیرد. این ابزارها نشان می‌دهند که چگونه مقررات، نهادها، نرم‌های اجتماعی و حتی فناوری، در تولید یا تقویت نابرابری نقش دارند.

 

  • چه کسانی تصمیم می‌گیرند؟

  • چه کسانی تأثیر می‌پذیرند اما صدایی ندارند؟

  • چه سازوکارهایی باعث حذف مشارکت گروه‌های خاص می‌شود؟

مثال:

در پروژه‌ای برای طراحی سامانه ثبت‌نام مدارس عمومی، طراحان در ابتدا مسئله را «پیچیدگی فرم‌ها» دانسته بودند. اما با بازتعریف مسئله، متوجه شدند که زبان نژادی و فنی به‌کاررفته در فرم‌ها، ابزار حذف خاموش برای خانواده‌های مهاجر بوده است.

 

 

 

 

۳- طوفان فکری برای دگرگونی ساختار (Liberatory Brainstorming)

مرحله‌ی ایده‌پردازی نیز در رویکرد equityXdesign به شیوه‌ای متفاوت انجام می‌شود. به جای تولید سریع ایده‌های خلاقانه، طوفان فکری باید به پرسش‌هایی این چنین پاسخ دهد:

  • چگونه می‌توانیم یک ساختار ناعادلانه را تغییر دهیم، نه فقط «آن را بهبود دهیم»؟

  • ایده‌ی ما چه کسانی را به قدرت نزدیک می‌کند و چه کسانی را نادیده می‌گیرد؟

  • آیا در حال بازتولید روایت‌های غالب هستیم یا چالش‌برانگیزی آن‌ها؟

طوفان فکری در این دیدگاه، نه صرفاً تولید ایده، بلکه تمرینی در تخیل رهایی‌بخش (Liberatory Imagination) است. طراحان باید خود را از «چارچوب مسئله» رها کرده و امکان‌هایی را تصور کنند که در نگاه اول «غیرواقع‌بینانه» به‌نظر می‌رسند، اما ظرفیت دگرگونی دارند.

 

 

 

 

۴- روایت، خاطره و سواد تاریخی در طراحی

روایت در equityXdesign تنها ابزار همدلی نیست، بلکه ابزار کنش تاریخی و سیاسی است. طراحی عدالت‌محور نیازمند فهم دقیق از تاریخ سرکوب، استعمار، طبقه، جنسیت و نژاد است. در غیر این‌صورت، حتی نیت‌های خوب نیز ممکن است ساختارهای سلطه را تقویت کنند.

پرسش‌هایی کلیدی برای این مرحله عبارتند از:

  • چه کسانی روایت این مسئله را در دست دارند؟

  • تاریخچه سرکوب در این زمینه چیست؟

  • آیا روایت من با تجربه زیسته افراد آسیب‌دیده تطابق دارد؟

 

 

equityXdesign
Foundation of Equity-Centered Community Design

 

 

 

 

مطالعه موردی از پیاده‌سازی equityXdesign در پروژه‌های واقعی

 

 

1- بازآفرینی مدرسه‌ای در یک جامعه به‌حاشیه‌رانده‌شده

تحلیل زمینه

مدرسه‌ای در یک محله عمدتاً آفریقایی-آمریکایی دچار نرخ بالای ترک تحصیل، نارضایتی والدین و نبود مشارکت مؤثر دانش‌آموزان بود. پروژه‌ای طراحی شد تا با بهره‌گیری از equityXdesign، هویت، تجربه زیسته، و صدای جامعه محلی به درون ساختار مدرسه وارد شود.

 

مراحل طراحی

الف. مشارکت والدین و کودکان در فرایند اولیه:
از طریق جلسات طراحی مشارکتی، کودکان نقاشی‌هایی از «مدرسه ایده‌آل» خود کشیدند. والدین هم روایات شخصی خود را از تجربه تحصیل در همین مدرسه به اشتراک گذاشتند.

ب. کشف پیش‌فرض‌های نژادی در برنامه درسی:
تحلیل محتوای آموزشی نشان داد که بیشتر منابع درسی، هویت سفیدپوستان را مرکز قرار داده‌اند و تجارب رنگین‌پوستان یا حذف شده یا کلیشه‌ای بازنمایی شده‌اند.

پ. بازطراحی فضا و زمان‌بندی‌ها:
بر اساس نتایج گفتگوها، فضاهای مشترک مدرسه بازطراحی شد تا مشوق ارتباط میان نسل‌ها باشد، و زمان‌بندی‌ها به‌گونه‌ای تنظیم شد که والدین شاغل نیز بتوانند در فعالیت‌های آموزشی شرکت کنند.

 

نتایج و بازخورد

پس از یک سال از اجرای طراحی جدید:

  • سطح رضایت والدین ۴۰٪ افزایش یافت؛

  • مشارکت دانش‌آموزان در پروژه‌های گروهی به‌شکل معناداری رشد کرد؛

  • و مدرسه برای اولین بار به‌عنوان «مدرسه نمونه محلی» شناخته شد.

این مطالعه نشان داد که equityXdesign نه‌تنها رویکردی اخلاقی، بلکه ابزاری مؤثر برای تحول در سیستم‌های پیچیده است.

 

 

 

2. طراحی سامانه هوش مصنوعی در حوزه سلامت (Health AI)

 

چالش:

شرکت طراحی مأمور شده بود سامانه‌ای برای پیش‌بینی احتمال بستری‌شدن مجدد بیماران قلبی طراحی کند. داده‌ها از بیماران سابق استخراج شده بود.

 

مداخله عدالت‌محور:

با اجرای یک تحلیل نظام‌مند عدالت‌محور، مشخص شد که داده‌های تاریخی به‌شدت تحت‌تأثیر سوگیری نژادی و اقتصادی‌اند. بیماران سیاه‌پوست و مهاجر، کمتر پیگیری‌های درمانی دریافت کرده بودند و این باعث شده بود که مدل یادگیری ماشین «کم‌توجهی به بیماران اقلیت» را تقویت کند.

 

راهکار equityXdesign:

  • تحلیل داده‌ها با دیدگاه انتقادی انجام شد.

  • گروه‌های ذی‌نفعی از جوامع اقلیت در فرایند طراحی الگوریتم مشارکت داده شدند.

  • خروجی مدل نه‌تنها از نظر دقت فنی بلکه از نظر اثرات اجتماعی محتمل نیز ارزیابی شد.

 

نتیجه:

مدلی توسعه یافت که تصمیم‌های درمانی را با در نظر گرفتن بافت اجتماعی ارائه می‌داد، و تیم طراحی دستورالعمل‌هایی برای بازنگری دوره‌ای مدل در طول زمان پیشنهاد داد.

 

 

 

 

3. توسعه پلتفرم مشارکت شهروندی (Civic Engagement Platform)

 

مسئله:

یک شهرداری به دنبال طراحی پلتفرمی برای دریافت نظرات مردم درباره بازسازی فضاهای عمومی بود.

 

ایراد طراحی سنتی:

در نسخه‌های اولیه، مشارکت‌کنندگان عمدتاً ساکنان سفیدپوست طبقه متوسط بودند. مناطق فقیرنشین به پلتفرم دسترسی نداشتند یا احساس تعلق نمی‌کردند.

 

مداخلات equityXdesign:

  • از نقشه قدرت برای شناسایی گروه‌های حذف‌شده استفاده شد.

  • جلسات حضوری در محله‌های حاشیه‌ای برگزار شد.

  • طراحی رابط کاربری با زبان‌های بومی و سطح سواد متناسب بازنگری شد.

 

نوآوری کلیدی:

استفاده از ابزار "روایت‌نگاری محلی" (Community Storytelling) برای مستندسازی تجربه‌های زیسته ساکنان مناطق کم‌برخوردار، که به صورت محتوای قابل‌جستجو در پلتفرم درآمد و در تصمیم‌گیری‌ها مورد استفاده قرار گرفت.

 

 

 

4. طراحی سیستم حمل‌ونقل هوشمند با رویکرد عدالت فضایی

 

زمینه:

یک شرکت حمل‌ونقل شهری در حال توسعه شبکه هوشمند حمل‌ونقل عمومی مبتنی بر اپلیکیشن بود.

 

نابرابری نهفته:

دسترسی اولیه به سیستم فقط در مناطق مرکزی شهر فراهم شده بود و مناطق فقیرتر فاقد پوشش بودند. از طرفی، نحوه قیمت‌گذاری مبتنی بر الگوریتم‌های «تقاضا-محور» باعث افزایش هزینه برای ساکنان مناطق کم‌درآمد در ساعات خاص شده بود.

 

اقدام equityXdesign:

  • ارزیابی عدالت فضایی با تحلیل GIS.

  • گفت‌وگو با ساکنان حاشیه‌ای درباره موانع استفاده.

  • طراحی الگوهای قیمت‌گذاری بازتوزیعی برای کاهش هزینه‌ها در مناطق محروم.

 

نتیجه:

نه تنها نقشه مسیرها و زمان‌بندی‌ها بازطراحی شد، بلکه چارچوبی برای «حساب‌دهی الگوریتم» (Algorithmic Accountability) نیز ایجاد شد.

 

در هر چهار مورد، پروژه‌ها نه‌فقط به «بهبود طراحی»، بلکه به بازآرایی قدرت و اولویت‌های طراحی منجر شدند. این نشان می‌دهد که طراحی، به‌ویژه در عرصه‌های فناورانه و عمومی، باید از مرزهای سنتی کاربرمحور عبور کند و به قلمرو طراحی ساختارهای اجتماعی وارد شود.

 


 

equityXdesign

 

 

نقدها، محدودیت‌ها و الزامات نهادی برای equityXdesign

 

۱. نقدهای نظری به رویکرد equityXdesign

 

الف) مسئله «طراحی به‌مثابه نجات»

یکی از مهم‌ترین نقدهای واردشده این است که equityXdesign گاه ناخواسته در دام ذهنیت نجات‌گری (saviorism) می‌افتد. طراحان از موقعیتی ممتاز، تلاش می‌کنند برای «دیگران» عدالت خلق کنند، بی‌آنکه لزوماً خودشان بخشی از آن ستم تاریخی باشند یا به موقعیت‌های قدرت خودشان آگاه باشند.

«اگر ما با جوامع بصورت اشتراکی طراحی نکنیم، بلکه برای آنها طراحی کنیم، همان داینامیک قدرتی را که به دنبال خنثی کردن آن بودیم، تکرار می‌کنیم.»

این جمله تأکیدی‌ست بر خطر بازتولید نابرابری در خود فرایند طراحی، حتی وقتی هدف عدالت‌محور است.

 

 

ب) نسبت طراحی و سیاست

برخی منتقدان بر این باورند که equityXdesign به‌شکل تمام‌قد وارد قلمرو سیاست می‌شود، بی‌آنکه مسئولیت‌پذیری نهادی یا مشروعیت دموکراتیک کافی داشته باشد. طراحان نمی‌توانند به‌تنهایی جایگزین دولت، جامعه مدنی یا کنشگران محلی شوند.

 

 

 

۲. چالش‌های عملی در پیاده‌سازی

 

الف) محدودیت زمانی و منابع

فرایندهای طراحی عدالت‌محور نیاز به زمان، مشارکت و گفت‌وگوی عمیق دارند. در پروژه‌های سریع‌السیر یا بودجه‌های محدود، این مدل ممکن است غیرقابل پیاده‌سازی باشد یا به شعاری فرمال بدل شود.

 

 

ب) مقاومت نهادی

در سازمان‌های بوروکراتیک یا محیط‌های دارای ساختارهای سلسله‌مراتبی، ورود رویکرد equityXdesign می‌تواند با مقاومت روبرو شود. طراحان نیاز به حمایت از سوی رهبری سازمان دارند.

 

 

پ) پیچیدگی ارزیابی تأثیر

اثربخشی فرایندهای عدالت‌محور، به‌ویژه در پروژه‌هایی با افق زمانی بلند، به‌سختی قابل‌سنجش است. ابزارهای ارزیابی باید خودشان از منظر عدالت طراحی شوند (برای مثال، آیا داده‌های ارزیابی نیز متعادل و غیرسوگیر هستند؟).

 

 

 

۳. الزامات نهادی و زیرساختی برای اجرای موفق equityXdesign

 

الف) نهادینه‌سازی بازخوردهای اجتماعی

سازمان‌ها باید سازوکارهای رسمی برای دریافت، تحلیل و عمل بر اساس بازخوردهای جوامع طراحی‌شده داشته باشند. این بازخورد نباید صرفاً به‌عنوان داده‌های کیفی تزئینی دیده شود.

 

 

ب) آموزش و توسعه ظرفیت درون‌سازمانی

طراحان، مدیران و تصمیم‌گیران باید آموزش ببینند تا بتوانند سوگیری‌های سیستمی، موقعیت قدرت، و مسئولیت‌های اخلاقی طراحی را بشناسند. این آموزش باید بخشی از برنامه‌های حرفه‌ای سازمان باشد.

 

 

پ) ترکیب عدالت رویه‌ای و توزیعی

موفقیت equityXdesign در گرو ترکیب عدالت رویه‌ای (مشارکت، شفافیت، پاسخ‌گویی) و عدالت توزیعی (بازتوزیع منافع و دسترسی‌ها) است. تنها یکی از این دو، کافی نیست.

 

 

 

 

جایگاه equityXdesign در آینده طراحی

با توجه به بحران‌های پیچیده زیست‌محیطی، افزایش نابرابری، و رشد هوش مصنوعی، نیاز به چارچوب‌های طراحی اخلاق‌محور و عادلانه بیش از پیش حس می‌شود. equityXdesign می‌تواند یکی از ستون‌های اصلی تحول در طراحی آینده باشد، به شرطی که:

  • از ابزارهای نمادین فراتر رود و به تغییر نهادی بینجامد؛

  • طراحان به‌طور مداوم خودبازاندیشی کنند؛

  • سازمان‌ها نیز به‌سوی ساختارهای مشارکتی واقعی حرکت کنند.

 

 

 

 تفاوت equityXdesign با Design Justice

برای درک دقیق‌تر جایگاه این رویکرد، مقایسه تطبیقی با دیگر چارچوب‌های طراحی عدالت‌محور ضروری است. این مقایسه نشان می‌دهد که equityXdesign بیشتر بر تحول درونی و فرایندی تمرکز دارد، در حالی که Design Justice نگاهی ساختارشکن و سیاسی‌تر دارد.

 

 

ویژگیequityXdesignDesign Justice
منشأمدرسه طراحی و آموزششبکه عدالت طراحی (Design Justice Network)
تمرکزمشارکت عمیق، بازآموزی طراحتغییر ساختارهای سلطه در طراحی
ابزار کلیدیDisruptive Inquiry، نقشه قدرت۱۰ اصل Design Justice
جایگاه طراحتسهیلگرِ بازاندیشیهمکار برابر در مبارزه ساختاری
میزان ساختارمندینیمه‌ساخت‌یافته و منعطفاصول نسبتاً صریح و هنجاری

 

 

 

 

طراحی به‌مثابه بازاندیشی در عدالت

رویکرد equityXdesign فراسوی یک چارچوب طراحی است. این نگرش، نوعی التزام اخلاقی به بازتعریف نقش طراح، بازسازی فرآیند مشارکت، و بازاندیشی در عدالت اجتماعی در بستر طراحی است. در جهانی که با بحران‌های پیچیده اجتماعی و نابرابری‌های ساختاری مواجه است، چنین رویکردهایی می‌توانند نقشی تعیین‌کننده در ایجاد آینده‌ای عادلانه‌تر ایفا کنند.

 

 

 

 

 

منبع اصلی مقاله:

  • EquityXdesign in Action: مقاله اصلی منتشر شده توسط نویسندگان این چارچوب، از طریق وب‌سایت equityXdesign.com و منابع وابسته به National Equity Project.

منابع نظری و تکمیلی:

  1. Design Justice Network Principles
    https://designjustice.org/read-the-principles

  2. Design Justice: Community-Led Practices to Build the Worlds We Need
    نویسنده: Sasha Costanza-Chock
    انتشارات: MIT Press (2020)

    • بررسی تطبیقی با equityXdesign و ریشه‌های اجتماعی طراحی عدالت‌محور.

  3. IDEO Field Guide to Human-Centered Design

    • منبع الهام برای ابزارهای مشارکتی در بخش چک‌لیست و بخش تطبیقی طراحی مشارکتی با نگاهی عدالت‌محور.
      https://www.designkit.org

  4. Liberatory Design Toolkit – Stanford d.school & National Equity Project
    https://dschool.stanford.edu/resources/liberatory-design

    • برای فهم بیشتر روش طراحی رهایی‌بخش و پیوند آن با equityXdesign.

  5. Equity by Design (AIA SF)
    https://eqxdesign.com

    • برای تحلیل نقش‌های حرفه‌ای در فرآیند طراحی عادلانه در حوزه معماری و شهرسازی.

  6. Community Schools: Transforming Struggling Schools into Thriving Schools

    • گزارش‌های عمومی درباره بازآفرینی مدرسه‌ها در محلات به‌حاشیه‌رانده‌شده، به‌ویژه با نگاه به آمریکا.
      (نمونه‌ها:
      Brookings Institution, Learning Policy Institute)

نقدها و تحلیل‌های مکمل:

  • مقالات انتقادی درباره "inclusion-washing" در طراحی

  • مقالات تحقیقاتی درباره خطر "tokenism" در مشارکت اجتماعی پروژه‌ها

  • تجارب طراحی شهری مشارکتی در شهرهای جهانی مانند نیویورک، لس‌آنجلس و بارسلونا

 

 

 

 

مقالات مرتبط:

  •  

 

 

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده

نوشته های اخیر

دسته بندی ها

ثبت

پیغام شما با موفقیت ارسال شد.