Educating ethical designers
اهداف (نیات) طراحی درست
مصرفکنندگان اغلب در هنگام مصرف محصولات طراحیشده، انتخابهایی غیراخلاقی دارند، همانطور که طراحان این محصولات هم این چنین هستند. بدیهی است که در بسیاری از موارد به دلیل خواستههای مشتری، امکانات طراحان برای هدایت طراحی در جهتهای پایدار محدود میشود. با این حال، هرچه طراحان بیشتر تلاش کنند تا طرحها را در جهتهای پایدار پیش ببرند، احتمال تحت تاثیر قرار دادن مشتریان در این مسیر هم بیشتر میشود.
بنابراین، علاوه بر درک چگونگی ایجاد راهحلهای پایدار (تواناییهای درست)، طراحان باید جاهطلبی لازم برای پیشبرد طرحها در این جهت (نیت درست) و توانایی جذب مشتری («حسن نیت صحیح»، که در ادامه مورد بحث قرار خواهد گرفت) را نیز داشته باشند.
دلیل ایجاد محصولات ناپایدار توسط بسیاری از طراحان احتمالاً فقدان دانش کافی در مورد چگونگی ایجاد راهحلهای پایدارتر یا کمبود مشتری نیست، بلکه فقدان جاهطلبی برای انجام این کار یا ناتوانی در متقاعد کردن دیگران برای پیوستن به آنها در این تلاش است.
بنابراین، اگر دانشجویان طراحی اولویتی به خلق راهحلهای پایدار در کار خود ندهند، آموزش این شیوه به آنها هم دردی را دوا نخواهد کرد. به هر حال تاثیرگذاری بر نیات دانشجویان طراحی موضوعی راحتی نیست.
نیت به آرمانها، اهداف و خواستههای شخصی مربوط میشود و تا زمانی که اینها فقط به اقدامات قانونی منجر شوند، احتمالا به دشواری تغییر خواهند کرد. اگر برنامههای آموزشی طراحی به شیوهای اغواگرانه سعی کنند این اهداف را تغییر دهند، مسئلهی اخلاقی پیش میآید.
از سوی دیگر، چنانچه به دانشجویان طراحی در خصوص پیامدهای الگوهای مصرف فعلی و طراحیهای ناپایدار آموزشی داده شود، میتواند منجر به تغییر نگرش آنها شود. به عبارت دیگر، جدی نگرفتن پیامدهای طرحهای ناپایدار موجب شده تا اقبال به طرحهای پایدار کم باشد. بنابراین ارائهی چنین دانشی به دانشجویان به سختی میتواند غیراخلاقی تلقی شود.
انبوه اطلاعات موجود میتواند انگیزهی خوبی برای ترغیب دانشجویان طراحی به مبحث پایداری باشد. بهعنوان مثال، طبق گفتهی پولاک (2007)، حدود نودوپنج درصد از طراحیهای جهان به منظور توسعهی محصولات و خدمات برای ده درصد ثروتمندترین مشتریان جهان اختصاص داده شدهاند (Polak 2007). بر اساس «گزارش جهانی ثروت» موسسه تحقیقاتی کردیت سوئیس 2015، از سال 2007، ده درصد ثروتمندترینهای جهان در مقایسه با نود درصد باقیمانده، ثروتمندتر شدهاند (Shorrocks et al. 2015, p.19).
کسی که نگران نابرابریهای اجتماعی باشد در این امر مشکلی میبیند. نمونهی دیگر آخرین هشدارهای هیئت بینالمللی تغییرات آبوهوایی مبنی بر این است که اکنون اثرات گرمایش جهانی ناشی از انسان نیازمند طرحهایی برای محافظت از خود او در برابر این اثرات است (IPCC 2014a؛ IPCC 2014b). اگر بخواهیم از انتقال مشکلات بزرگ خود به فرزندانمان جلوگیری کنیم، نباید چنین اطلاعاتی را نادیده بگیریم.
دانش موردنیاز برای «نیات طراحی درست» با دانش لازم برای «تواناییهای طراحی درست» یکسان نیست. «تواناییهای طراحی درست» به چگونگی ایجاد طرحهای پایدار مربوط است، در حالی که برای پرورش «نیات طراحی درست» باید وضعیت جهان، چگونگی تأثیر طرحهای کنونی بر جهان و سازوکار ایجاد تفاوتهای مثبت توسط طرحهای پایدار را به درستی درک کرد.
دانشجویان طراحی باید بدانند که آنها هم بخشی از فرایند طراحی، تولید، استفاده و دفع اشیاء هستند. یعنی پیامدهای منفی چنین اشیایی بر خود آنها نیز تاثیر میگذارد. در واقع، رویکردهای پایداری معمولا دیدگاههای کلنگرتری دارند، از جمله «طراحی احیاکننده regenerative design» (تیلمن 1994)، که بر اساس ایدههای، «cradle to cradle design / طراحی گهواره به گهواره» (McDonough and Braungart 2002) و «circular economy اقتصاد چرخشی یا دورانی» (Webster and Johnson 2008) پایهگذاری شدهاند.
چنین دیدگاهی در استدلال فیندلی (2001) نیز منعکس شده است که در آن یک جابهجاییِ معرفتشناختی/روششناختی (epistemological/methodological) از رویکرد مسئله به رویکرد سیستمی در طراحی اتفاق افتاده و از طراحان انتظار میرود به جای ساختن، عمل کنند (وارد عمل شوند).
در نتیجهی این جابهجایی میتوان گفت «مسئولیت طراحی» آگاهی از این واقعیت است که هر بار که طراحان در پروژههای طراحی شرکت میکنند، به نوعی جهان را بازسازی میکنند.
به گفتهی (Findeli (2001، مفهوم این امر این است که آموزش اخلاقی باید در برنامهی درسی طراحی گنجانده شود تا آگاهی اخلاقی دانشجویان طراحی افزایش یابد.
این احتمال هم هست که دانشجویان طراحی انگیزههای خودخواهانهتری برای تمرکز بر پایداری پیدا کنند. هشدارهای گروه بینالمللی تغییرات آبوهوایی (IPCC 2014a؛ IPCC 2014b)، درباره ضرورت ایجاد طرحهایی برای محافظت از انسان در برابر اثرات تغییرات آب و هوا، نشاندهندهی نیاز روزافزون به طراحانی با این تخصص خاص است و تا حد زیادی، لزوم طراحی محصولات، سیستمها و محیطهای پایدارتر (و گاهی خودداری از ایجاد طراحیهای خاص) را گوشزد میکند.
(Cassim (2013, p. 191 در این زمینه، استدلال میکند که «بقای طراحی بهعنوان یک حرفه ممکن است کمتر به آموزش طراحی سنتی و بیشتر به پاسخ استراتژیک به تغییرات معاصر تحتتاثیر مسائل اخلاقی و محیطی و همچنین پیشرفتهای فناوری وابسته باشد».
حسن نیت طراحی درست
محققین eunoia را هم بهعنوان حسننیتی که مخاطب نسبت به یک گوینده تجربه میکند و هم حسننیتی که گوینده نسبت به مخاطب از خود نشان میدهد تعبیر کردهاند (Hartelius 2008). مسلماً eunoia در نهایت توانایی گوینده برای درک، همدلی و پاسخگویی به درک مخاطب را توصیف میکند (Smith 2004).
یک طراح اخلاقی باید این مهارت را داشته باشد، زیرا او ممکن است «تواناییهای طراحی درست» و «نیات طراحی درست» داشته باشد، اما قادر نباشد دیگران را برای خلق راهحلهای پایدار به حد کافی مشتاق و درگیر کند، و بنابراین کارهایش به سختی پیش بروند.
طراحی ممکن است هم پر معنی/گویا و هم منفعتطلبانه باشد (Oak 2000).
طراحی پرمعنی به این معناست که خلاقیت و اهداف طراح به نحوی به فرمها و عملکردهای اشیاء منجر میشوند که نه تنها بر کاربران بلکه بر جامعه هم تأثیر میگذارند. منظور از منفعتطلبانه این است که نیاز طراح به ذینفعان طراحی، به ویژه مصرفکنندگان و مشتریان، تاثیر قابلتوجهی بر تصمیمات کاری وی میگذارد. و از آنجایی که تنها یک طرح واحد برای رفع نیازهای طراحان وجود ندارد، استفاده از ابزارهای اخلاقی تا حدودی به خود طراح بستگی پیدا میکند.
محصولات طراحیشده نتیجهی گفتگوی بین طراحان، مشتریان، تکنسینها، مهندسان، تامینکنندگان مواد، تولیدکنندگان، بازاریابان، تبلیغکنندگان، خردهفروشان و مصرفکنندگان هستند (Oak 2000).
برای به دست آوردن حسننیت مصرفکنندگان، طراحان نباید اجازه بدهند که آنها از طرحهایی که مصرف میکنند ناامید شوند.
در بسیاری از موارد، این نشان میدهد که طراحان نیاز به ایجاد طرحهای پایدار با کیفیتهایی دارند که با طرحهای غیرپایدار قابل مقایسه باشد. این که طراحی پایدار نامناسب، پرهزینه و از نظر زیباییشناختی ناخوشایند نباشد بسیار مهم است و برای جلوگیری از این موارد و حفظ اعتبار طراحی پایدار، باید توجه کرد که مشروعیت طرحهای پایدار تنها از پایداری آنها تامین نشده باشد. Ramirez (2013) and Ertekin and Atik (2015))
در ارتباط با مشتریان و همکاران، کیفیت و موفقیت طراحیها، شناختی را برای طراح ایجاد میکند که تا حد زیادی میتواند به حسن نیت او ترجمه شود.
همانطور که فیندلی 2001 بیان کرد، هدف از ساختن طرحهای باکیفیتِ پایدار، لزوماً جاهطلبیهای متناقض نیست، زیرا تحقیقات او نشان میدهد که تصمیمهای زیباییشناختی و اخلاقی از نظر ساختاری همخوانی دارند، به همین دلیل آموزش زیباییشناختی میتواند به سواد اخلاقی کمک کند.
با این حال، توجه به کیفیت در طراحی بیشتر از ظاهر اهمیت دارد، و چندین طبقهبندی از ابعاد کیفی را میتوان در ادبیات طراحی پیدا کرد.
بهعنوان مثال، دریفوس (1955، صفحات 178-183) پنج اصل را برای طراحی قائل میشود:
- سودمندی و ایمنی utility and safety؛
- نگهداری maintenance؛
- هزینه cost؛
- جذابیت فروش sales appeal؛
- ظاهر appearance.
مثال دیگر کاتلر و راث (1984) هستند که پنج بعد زیر را برمیشمرند:
- عملکرد/کارایی performance؛
- کیفیت quality؛
- دوام/ماندگاری durability؛
- ظاهر appearance؛
- هزینه cost.
طرحهای پایدار باید در هر پنج بعد با کیفیت باشند تا مصرفکنندگان آنها را در مقایسه با طرحهای غیرپایدار، بیکیفیتتر تلقی نکنند. از سوی دیگر، میتوان استدلال کرد که این طبقهبندیهای خاص باید توسط یک بعد پایداری گسترش یابد.
در نهایت، همانطور که (Berman (2009, p. 1 استدلال میکند، «طراحان قدرت تاثیرگذاری بسیار زیادی بر نحوه تعامل ما با جهان و نحوه تصور ما از آینده دارند». به عبارت دیگر، طراحان علاوه بر توانایی توسعهی چشماندازهایی برای آیندهای پایدارتر، باید بتوانند دیگران را نیز در این دیدگاهها مشارکت دهند. این مهارت ممکن است در آینده اهمیت بیشتری پیدا کند، زیرا برای تحقق طراحی پایدار به منظور تغییر وضعیت موجود به یک انقلاب نیاز است. (Polak 2007).
نتیجهگیری
این مقاله استدلال میکند که آموزش طراحی پایدار باید چشمانداز وسیعتری را نسبت به ارائهی دانش و مهارتهای لازم برای خلق و طراحی طرحهای پایدار به دانشجویان طراحی اعمال کند. به طور خاص، مقاله استدلال کرده است که سه بعد اخلاق در اخلاق فضیلت ارسطویی، یعنی phronesis، areté و eunoia، میتوانند برای درک دقیقتری از نحوهی آموزش طراحان پایدار مورد استفاده قرار گیرد.
در این مقاله، سه کاراکتر «تواناییهای طراحی درست»، «اهداف طراحی درست» و «حسننیت طراحی درست» معرفی شدند. بدون «توانایی طراحی مناسب»، طراح قادر به طراحی راهحلهای پایدار نخواهد بود. بدون «اهداف طراحی درست»، طراح برای انجام این کار تلاشی نخواهد کرد. و بدون «حسننیت طراحی درست» طراح نمیتواند دیگران را برای چنین طرحهایی به حد کافی مشتاق و درگیر کند.
بررسی ادبیات طراحی در این موضوع، نشان میدهد که این دیدگاه جدیدی است که میتواند منجر به رویکردهای جدیدی برای گنجاندن پایداری و همچنین اخلاق طراحی در امر آموزش طراحی شود.
ارتباط سه خصلت اخلاق فضیلت با آموزش طراحان اخلاقی، نشان میدهد که از دید (Nussbaum (1999 استفاده از اخلاق فضیلتگرا، با موضع اخلاق نتیجهگرا یا اخلاق وظیفهگرا منافاتی ندارد. به طور خاص، «اهداف طراحی درست» هم میتوانند بهعنوان یک ویژگی شخصیتی در نظر گرفته شوند که باعث میشوند طراح در هنگام ساخت طرحها به یک کد اخلاقی خاص پایبند باشد (اخلاق وظیفهگرا) و هم میتوانند بهعنوان ویژگی دیگری تلقی شوند که منجر به تمرکز طراح بر طرحهایی میشود که منافع را به حداکثر میرسانند (اخلاق نتیجهگرا). این نکته به ویژه در رابطه با آموزش طراحان مهم است، زیرا این امکان را ایجاد میکند که اخلاق فضیلتگرا زمینهی مشترکی برای موقعیتهای اخلاقی مختلف را فراهم کند.
مربیان طراحی نباید به بهانه این که آموزش طراحی در یک چشمانداز وسیع باید صرفا منتقلکنندهی دانش و مهارتهای موردنیاز برای خلق یک طرح پایدار باشد، از بذل توجه کافی به سه حوزهی ذکر شده غفلت ورزند. از سوی دیگر، یک جستجوی اینترنتی برنامههای درسی معماری، طراحی صنعتی، طراحی مد و طراحی مهندسی به راحتی نشان میدهد که دروس مرتبط با طراحی پایدار بر هر سه فضیلت تأکید ندارند. در عوض، به نظر میرسد که تمرکز غالب بیشتر این محتواهای درسی بر آموزش دانشآموزان برای ایجاد طرحهای پایدار است در مقایسه با درک عمیقتر مشکلات زیستمحیطی که جهان امروز با آن مواجه است میباشد نه اینکه چگونه مشتریان و همکاران را در مسائل پایداری درگیر کنند.
بنابراین، با توجه به اهمیت این موضوع به نظر میرسد ارائهی دیدگاه جامعتری به دانشجویان طراحی جای بحث بیشتری دارد. در این زمینه، باید توجه داشت که اگرچه دیدگاه اخلاق طراحی که این مقاله پیشنهاد میکند ممکن است قبلاً در برخی از بخشهای تمرین آموزش طراحی مطرح شده باشد، اما همچنان یک پدیدهی جدید در ادبیات طراحی است.
برای مدرسان، این مقاله میتواند بهعنوان یک راهنما، منبع الهام یا چارچوب مرجعی برای ارجاعات کمکی در هنگام گنجاندن اخلاق طراحی در برنامهی درسی در نظر گرفته شود. برای تحقیقات آینده، این مقاله چارچوبی برای بحث در مورد آموزش طراحی پایدار ارائه میکند و دست بر روی سؤالاتی میگذارد که باید بیشتر مورد بررسی قرار گیرند:
- چگونه میتوانیم در کنار ارائهی دانش و مهارتهای لازم برای ایجاد طرحهای پایدار به دانشجویان طراحی، یک دیدگاه کلنگر هم ایجاد کنیم؟
- چگونه و تا چه حد میتوانیم تمایل دانشجویان طراحی را برای ایجاد طرحهای پایدارتر افزایش دهیم؟
- چگونه میتوانیم توانایی طراحان آینده را برای درگیر کردن و مشارکت دادن مشتریان، همکاران و مصرف کنندگان در طراحی پایدار تقویت کنیم؟
پایان.
پرورش طراحان اخلاق مدار - بخش اول
منبع: https://www.researchgate.net/publication/301609611_Educating_ethical_designers