Ethical Principles for Design
این مقاله طراحی را از منظرِ اخلاق هنجاری (normative ethics) بررسی کرده و مجموعهای از هنجارهای طراحی را توسعه میدهد. در مقایسه با پسزمینههای نظری فلسفهی اخلاق، این هنجارها در موضوع طراحی که یک زمینهی خلاقه و عملگراست توسعه مییابند.
تلاش این مقاله ارائهی یک دیدگاه اخلاقی نظاممند است که رویکردهای برجستهی طراحی مانند رویکرد کاربرمحور، رویکرد طراحی سبز و پایدار و رویکرد معطوف به مسائل اجتماعی را با دید انتقادی و اخلاقی بررسی میکند. این مقاله بهطور خاص به تاثیر طراحی بر چالشهای اخلاقی قرن بیستویکم، مانند پایداری و جهانی شدن تمرکز دارد، و پیشنهادش بازسازیِ مسئولیتهای حرفهای برای عملگرایی و خلاقیت در این زمینه است. سعی این مقاله بر این است که هنجارهایی را که منجر به تقویت قابلیتهای خلاقانه در انسان و طبیعت شده و توسعهی پایدار و روابط مثبت اجتماعی و بینفرهنگی را تقویت میکنند ترویج نماید.
کلمات کلیدی: اخلاق طراحی؛ دیدگاههای هنجاری؛ اصول؛ پایداری؛ خلاقیت
معرفی
این مقاله اصول اخلاقی بالقوه برای طراحی را از منظر اخلاق هنجاری بررسی میکند. اخلاق هنجاری یک حوزهی فلسفی است که هدف آن توجیه هنجارها و ارزشها با استدلالهای عقلانی است. هستهی اصلی این مقاله این سوال است که طراحی اخلاقی خوب چیست. این یک پرسش حیاتی در تاملات نظری است و در بیانیههای مختلف طراحی به آن پرداخته و پاسخ داده شده است. طراحی کاربرمحور ((Norman & Draper 1986; Norman 1988)، طراحی سبز و پایدار (Graedel & Allenby 2010; McDonough & Braungart 2002)، طراحی ارتقاءدهندهی ارزشهای اجتماعی و حقوق فردی (Talen & Lee 2018; Keates & Clarkson 2004) و طراحی با احترام به ارزشهای فرهنگی از جمله مفاهیم هنجاری تأثیرگذار در امر طراحی میباشند. این مقاله طیفی از دستورالعملهای هنجاری برای طراحی و همترازهای آنها را پوشش میدهد و در صدد است که به طور ویژه برای چالشهای اصلی قرن حاضر مانند پایداری و جهانی شدن، اصولی از هنجارها را تعیین نماید. در این مقاله مفهوم اخلاق طراحی در برابر پسزمینهی نظری فلسفهی اخلاق بسط پیدا میکند و پیامدهای اخلاقی خاصی که در نتیجهی طراحی (بهعنوان یک زمینهی خلاقانه و عملکردگرا) حاصل میشوند در آن ملحوظ میشوند.
به طور کلی در اخلاق کاربردی (Applied ethics) معیارهای اخلاقی (ethical criteria) باید در نظر گرفته شوند، زیرا این معیارها با ویژگیهای خاص حوزهی موردنظر که در اینجا طراحی است ارتباط تنگاتنگی دارند. آنچه از نظر اخلاقی برای طراحان اهمیت دارد ممکن است تا حدی با الزامات اخلاقی عمومی که برای همه وجود دارد و یا با جنبههایِ اخلاقی سایر زمینههای حرفهای مانند مراقبتهای بهداشتی یا آموزش متفاوت باشد. بنابراین، تعیین دقیق ویژگیهای خاص و جنبههای اخلاقی طراحی، یک پیشنیاز حیاتی برای هرگونه تصور نظاممند از اخلاق طراحی است.
این مقاله اخلاق طراحی را با در نظر گرفتن سه ویژگی اساسی طراحی توسعه میدهد. در ابتدا، طراحی را بهعنوان یک خلاقیت عملکردگرا تعریف و بازشناسی میکند، یعنی طراحی به منزلهی بیان خلاقانهی یک عملکرد خاص در یک فرم مشخص. در این تعریف، طراحی ترکیبی از خلاقیت و عقلانیت عملکردی و در بسیاری از موارد، همافزایی هنر و فناوری در نظر گرفته میشود. این تعریف از طراحی در طیف وسیعی از زمینهها مانند مد، معماری، نرمافزار، فناوری اطلاعات، رشتههای مختلف مهندسی و صنایع دستی مصداق پیدا میکند. در اینجاست که طراحی از هنر متمایز میشود. هنر بیان آزادانهی خلاقیت است و به هیچ کارکرد یا استفادهی خاصی محدود نمیشود.
طراحی خلاقیتی است که با عملکرد سروکار دارد. به محض اینکه طراحی به طور کامل عملکرد را نادیده گرفت یا از بین برد، دیگر طراحی نیست، بلکه به طور بالقوه هنر است. به عنوان مثال، طراحی مد بسیار خلاقانه است، اما حتی مبتکرانهترین طراحیهای مد هنوز عملکرد پوشیدن روی بدن را در نظر دارند. طرحهایی را که نمیتوان دیگر پوشید، مد به حساب نمیآیند، اما ممکن است اثر هنری در نظر گرفته شوند. به همین ترتیب، میتوان صندلیها را با روشها و فرمهای بی پایانی طراحی کرد. با این حال برای اینکه یک صندلی به عنوان یک طراحی در نظر گرفته شود، این طرح باید عملکرد یک صندلی را با قادر ساختن افراد برای نشستن روی آن حفظ کند. اگر طراحی امکان نشستن را نمیدهد، عملکردی ندارد و به طور بالقوه یک اثر هنری است که مفهوم صندلی را نشان داده یا آن را منعکس میکند.
دوم، این مقاله فرض میکند که طراحی به طور معمول در خدمت و پشتیبانی یک هدف عملی خاص است. مد در خدمت هدف عملی پوشاندن بدن است، صندلی به منظور نشستن، نرمافزار برای اهداف خاصی، و … طراحی شدهاند. از این منظر، طراحی، در معنای وسیعتر، بخشی از قلمرو فناوری مدرن است. اشیا ابزارهایی برای اهداف عملی هستند و برای پیگیری وظایف معینی به کار میروند. فناوری معمولاً کارایی و راحتی را افزایش میدهد و به طور گستردهتر، به منظور بهبود شرایط انسانی روی زمین به کار گرفته میشود(Bacon 1863; Becker 2012). فناوری مفید است و برای مردم ارزش ابزاری دارد. با این کار، طراحی نه تنها بخشی از فناوری است، بلکه در عین حال بخشی از تجارت و اقتصاد مدرن نیز محسوب میشود. طراحی به شکلگیری و خلق کالاهایی که برای مردم مفید و ارزشمند هستند کمک میکند به همین دلیل بخشی از قلمرو کلی اقتصاد تولید، توزیع، مصرف و از رده خارج شدن است.
سوم، این مقاله در نظر میگیرد که طراحی در اشیایی که وارد زندگی فردی و بافتهای اجتماعی و محیطی میشوند، نمود مییابد، و در نتیجهی آن اثرات عمدی و ناخواستهای برای افراد، جوامع مختلف، جامعهی جهانی، محیطزیست و نسلهای آینده به دنبال دارد. این اثرات موارد کلیِ مهم و پیامدهای ناشی از آن را در بر میگیرند، مانند تمایل سیستمهای فناورانه و اقتصادی فعلی به بارگذاری بیش از ظرفیت حمل زمین یا اثرات منفی بر رفاه نسلهای آینده و مردم در سراسر جهان (MEA 2005؛ UNEP 2012؛ Becker). 2012). مقالهی حاضر استدلال میکند که طراحی مدرن در قلمرو سیستمهای فنی و اقتصادی عمل میکند و به همین دلیل، با توجه به چالشهای اخلاقی جدید و مسئولیتهای خاص، کارکردهای خاصی هم پیدا میکند. طراحی باید نقش خود را در سیستمهای فناورانه و اقتصادی مدرن و تأثیرات آن بر آینده، همهی مردم جهان و طبیعت در نظر بگیرد. با توجه به ویژگیهای خاص طراحی که در بالا ذکر شد، در اخلاق طراحی باید سه عنصر اساسی را در نظر گرفته و ترکیب کنید:
- اصول اخلاقی در طراحی که از فلسفهی اخلاق عمومی ناشی میشوند.
- پیامدهای اخلاقی که از طراحی بهعنوان یک زمینهی خلاقانه، مبتنی بر عملکرد و استفاده ناشی میشوند.
- مسئولیتهای طراحی در مواجهه با چالشهای اخلاقی مهم پایداری و روابط جهانی.
ادامهی مقاله به شرح زیر تدوین شده است:
- بخش 2 اصول اخلاقی پایه (اولیه) در طراحی را که از فلسفهی اخلاق برداشت شده، تشریح کرده و پیامدهای آن اصول را در حوزهی طراحی مورد بحث قرار میدهد.
- بخش 3 اصول اخلاقی خاصی را که از ویژگیهای طراحی بهعنوان یک زمینهی خلاقانه و مبتنی بر عملکرد ناشی میشوند، تعیین میکند.
- بخش 4 اصولی را برای طراحی تعریف میکند که به چالشهای اصلی قرن بیستویکم، یعنی پایداری و ارتقای روابط مثبت جهانی و بینفرهنگی میپردازد.
- بخش 5 هم یک نتیجهگیری کوتاه ارائه میدهد.
2. اصول اخلاقی پایه برای طراحی
بیش از 2000 سال است که مفاهیم حق و خیر (Right and Good) در فلسفهی اخلاق مورد مطالعه قرار گرفته است. اگرچه تعریف مشخصی از حق و خیر وجود ندارد، اما فلسفهی اخلاق رویکردها و معیارهای بسیار خوبی را برای پرداختن به مسائل اخلاقی ایجاد کرده است.
این بخش به سه رویکرد اصلی فلسفهی اخلاق برای توسعهی اصول پایهی طراحی اشاره میکند:
- فایدهگرایی یا اخلاق فایدهگرا (utilitarianism)؛
- اخلاق کانتی (Kantian ethics)؛
- اخلاق فضیلت / فضیلتگرایانه (virtue ethics).
این سه رویکرد به ترتیب، روشهای معمولی را برای تأمل و استدلال اخلاقی نشان میدهند:
- استدلال بر اساس نتیجه؛
- بر اساس اصل (اصول)؛
- و بر اساس شخصیت (Becker 2019).
آنها همچنین بیانگر نظریههای اصلی مورد استفاده در اخلاق هنجاری/هنجارگرای (کاربردی) ((normative (applied) امروزی هستند. در ادامه به تشریح هر نظریه و پیامدهای آن در طراحی خواهیم پرداخت.
2.1 اصل سودمندی (Utilitarian principle)
فایدهگرایی یک نظریه اخلاقی است که به پیامدهای اعمال اشاره دارد. این نظریه هر فرد را بر اساس تاثیری که از یک عمل دریافت میکند مورد ملاحظه قرار داده و روشی را که در آن همه تحتتاثیر قرار میگیرند، سبک و سنگین میکند. فایدهگرایی به این موضوع توجه میکند که آیا یک عمل باعث افزایش یا کاهش شادی (خوشبختی) میشود یا خیر. شادی بر حسب میزان درد و لذتی (ضرر و منفعت) که یک عمل بر فرد حادث میکند سنجیده میشود. آنچه برای ارزیابی اخلاقی یک عمل مهم است، نتیجهی کلی آن از نظر شادکامی است:
اینکه اگر مَضرات و منافع عملی را برای همه افراد متاثر از آن در نظر گرفته و جمع و تفریق کنیم، چقدر شادی کلی ایجاد کرده است؟
با مقایسهی مجموعهی معینی از اقدامات جایگزین، فایدهگرایی آن اقدامی را که شادی کلی همه افراد را به حداکثر میرساند، از نظر اخلاقی بهترین عمل در نظر میگیرد. به عبارت دیگر، یک عمل از نظر اخلاقی بهتر از دیگر جایگزینهای خود است، اگر شادی کلی بیشتری را نسبت به جایگزینهای خود ایجاد نماید (Bentham 1988; Mill 1998).
بر اساس فایدهگرایی، میتوان اصل اخلاقی اساسی (پایه) را در طراحی بدین اینگونه تدوین کرد:
اصل سودمندی: طراحی باید شادی کلی همه افراد تحتتأثیرش را ارتقا دهد.
2.2 اصل کانتی (Kantian principle)
اخلاق کانتی، یک رویکرد اخلاقی است که توسط فیلسوف آلمانی، امانوئل کانت (1724-1804) توسعه یافته است و استدلال اخلاقی خود را بر اساس اصولی ارائه میدهد. در مقابل فایدهگرایی، کانت استدلال میکند که عمل اخلاقیِ درست به جای در نظر گرفتن تنها پیامدهای آن عمل با انگیزهی درست تعریف میشود. انگیزهی درست با عقل (دلیل و مدرک) یعنی چیزی که اصول اخلاقی بنیادی را شناسایی میکند ثابت میشود. هستهی اصلی اخلاق کانتی، امر مطلق (Categorical Imperative) است که میگوید تنها باید بر اساس اصولی عمل کرد که به طور منطقی میتوان از همهی مردم جهان خواست از آن اصول پیروی کنند.
در متن این مقاله، من به صورتبندی دیگری از امر مطلق اشاره میکنم که بر ارزش بی قید و شرط هر انسانی به عنوان هدف فینفسه تأکید میکند:
«چنان رفتار کن که انسانیت را چه در شخص خودت و چه در شخص دیگری همیشه به عنوان یک غایت بدانی و نه صرفاً یک وسیله (همه ضابطههای ناشی از قانونگذاری که به وسیلهی خود وضع میشوند، باید به گونهای با ملکوت امکانی غایات چنان هماهنگ باشند که گویی آن ملکوت ملک طبیعت (kingdom of nature) است.)».
به عبارت دیگر، با هیچ کس نباید به عنوان یک شیء صرف برخورد کرد، بلکه باید به هر کس به عنوان صاحب عقل و غایت خود احترام گذاشت. به عنوان مثال، این نشان میدهد که طراحی غیراخلاقی میتواند به هر شکلی از دستکاری، سوءاستفاده از قدرت، استثمار، نقض حقوق بشر، یا بیاحترامی به افراد و فرهنگها همراه شده یا به آن بیانجامد.
دومین اصل اخلاقی اساسی در طراحی را میتوان به این صورت بر اساس دیدگاه کانتی خلاصه و فشرده کرد:
اصل کانتی: طراحی باید احترام به کرامت هر انسانی را ترویج کند.
ٰ2.3 اصل فضیلتمحور (Virtue principle)
اخلاق فضیلتگرایانه علاقهی چندانی به یک عمل درست ندارد، بلکه هدف آن تعریف و ترویج مفاهیم شخصیت خوب، زندگی خوب، تعالی انسانی و شکوفایی انسان است (Aristotle 2000; Crisp & Slote 1997). در مرکز اخلاق فضیلتگرا، مفهوم فضیلت (ویژگیهای مثبت) قرار دارد. فضیلتها ویژگیهای شخصیتی عالیای هستند که مشخص میکنند فرد چه کسی است و چگونه با دیگران رفتار و تعامل میکند.
فضائل افراد را قادر میسازند تا با شیوههای مثالزدنی با دیگران تعامل داشته باشد و روابط و اجتماعات مثبت را ارتقا دهند. اخلاق فضیلتگرا معمولاً فضایل را بهعنوان ویژگیهای شخصیتی ایدهآل و عالیای میداند که توسعهی آن از طریق تمرین و تجربه در طول زمان هدف افراد است. معمولا فهرست مشخصی از فضیلتها وجود ندارد، اما نمونههای بارز آن عبارتند از صداقت، درستکاری، مسئولیتپذیری، توجه و مراقبت. فضیلتها پتانسیلهایی هستند که هر فردی میتواند آنها را توسعه دهد. (برای کسب اطلاعات بیشتر مقالهی ویژگیهای مثبت (فضیلتهای) طراحی را ببینید) اخلاق فضیلتگرا این ایده را که «هرکس باید تلاش کند تا پتانسیلهای خود را به سمت تعالی توسعه دهد و به فردی تبدیل شود که میخواهد باشد» ترویج میدهد. به این معنا، اخلاق فضیلتگرا خواهان شکوفایی انسانهاست.
بر اساس اخلاق فضیلتگرا، میتوان سومین اصل اخلاقی در طراحی اینگونه تدوین کرد:
اصل فضیلت: طراحی باید تعالی و شکوفایی انسان را ارتقا دهد.
2.4 پیامدها برای طراحی
در ادامهی این بخش، برخی از پیامدهای برآمده از اصول اخلاقی اساسی (پایه) در زمینهی طراحی مطرح میشوند. از نقطهنظر هر سه تئوری اخلاقی که در بالا ذکر شدند، طراحی باید تأثیرات اخلاقی خود را بر مردم و جهان در نظر بگیرد. اشیای طراحیشده وارد زندگی و تعاملات افراد میشوند و تاثیرات مختلفی بر آنها میگذارند. بسته به دیدگاه اخلاقی، راههای مختلفی برای در نظر گرفتن چنین تاثیراتی وجود دارند. همچنین، طراح باید تصمیم بگیرد که میخواهد چه کسی را با توجه به تاثیرات و پیامدهای طراحیاش مورد هدف کارش قرار دهد.
بدیهی است که طراحی مستقیماً بر افرادی که از اشیای طراحیشده استفاده میکنند تأثیر میگذارد. منظور از طراحی کاربرمحور تاثیر مستقیم طراحی بر کاربران است (Norman & Draper 1986; Norman 1988). این ایده که طراحی باید به دیدگاه، رفاه و علایق کاربران اهمیت دهد، در این نوع طراحی در مرکزیت قرار دارد. این رویکرد معمولاً از فلسفهی اخلاق نشأت نمیگیرد، اما به طور ضمنی مبتنی بر مفروضات اخلاقی پیرامون چرایی و چگونگی راههایی است که طراحان باید در آنها دیدگاههای کاربران خود را در نظر بگیرند. با مراجعه به اصول اخلاقی فوق، میتوان زیربناهای اخلاقی بالقوهای را برای مفهوم طراحی کاربرمحور تدوین کرد. (مقالهی طراحی انسانمحور، لزوما طراحی اخلاقی نیست)
دیدگاه فایدهگرایانه، لذت یا دردی را که یک طراحی به کاربرانش تحمیل میکند، در نظر میگیرد. یک طراحی باید کاربر را قادر به انجام برخی از عملکردهای معین کند. اگر طرحی غیر شهودی (برخلاف غریزه و یا روال معمول)، سست و بی دوام، ناکارآمد، ناخوشایند یا ناایمن باشد، میتواند باعث تحمیل درد عاطفی، فیزیکی یا مالی برای کاربر شود. بدیهی است که هر طرح جایگزینی که برای کاربر شهودیتر، محکمتر، کارآمدتر، از نظر زیباییشناختی جذابتر و ایمنتر و در نتیجه کمتر دردناک و بیشتر لذتبخش باشد، از نظر اخلاقی بهتر در نظر گرفته میشود، البته با این پیشفرض که اثرات دیگرش برابر باشند.
از دیدگاه کانتی، میتوان هر طرحی را که حقوق کاربران را نادیده میگیرد یا کاربران را صرفاً به صورت وسیله یا اشیاء میبیند، غیراخلاقی و یک بیاحترامی تلقی کرد. طراحی باید کاربرمحور باشد به این معنا که طراح باید همیشه کاربران را بهعنوان اهداف غایی و موجوداتی دارای عقل در نظر بگیرد، و هرگز آنها را مانند وسیلهای صرف برای دستیابی به اهداف دیگر مثل اهداف فنی یا اقتصادی لحاظ نکند.
رویکرد کاربرمحور روشنگرانه است اما خروجی آن جز یک دیدگاه اخلاقی محدود کلی نیست. بسیاری از سوالات اخلاقی در مورد نقش طراحی برای جوامع، جهان، طبیعت و نسلهای آینده در این دیدگاه پاسخی نمییابند. در نظر دارید که یک طراح تنها در قبال استفادهکنندگان طرح خود تعهدات اخلاقی ندارد. طراحی نقش مهمی را در کل جامعه و روابط پیچیدهی متقابل آن ایفا میکند و طراح نیز در برابر تأثیرات اجتماعی طراحی خود مسئولیتهایی دارد.
در یک دیدگاه اجتماعی متفاوتتر نقش اجتماعی طراحی توسعه مییابد:
- ذینفعان مختلفی که طراحی برای آنها مهم است.
- چالشهای اجتماعی، مسائل، ساختارهای قدرت و پویایی گروه (دینامیک گروه).
- موضوعات خاص اخلاقی مرتبط، مانند عدالت اجتماعی، تنوع و فراگیری، نژادپرستی، تبعیضهای جنسیتی و سنی.
طرحی را که به هر سه جنبه توجه داشته باشد و آنها را در نظر بگیرد میتوان یک طراحی با مسئولیتپذیری اجتماعی (socially responsible) نامید. با چند مثال میتوان ارتباط یک دیدگاه اجتماعی گستردهتر در مورد مسئولیتهای اخلاقی طراحی را مشاهده کرد. طراحی یک خودرو قطعا باید کاربرمحور باشد. باید حق کاربر برای ایمنی خود را در نظر بگیرد و به ترجیحات کاربران برای قابل اعتماد بودن، کارایی و بهرهوری، استفادهی بصری و شهودی و راحتی احترام بگذارد. با این حال، اتومبیلها از نظر اخلاقی تاثیرات مرتبطی نیز بر دیگران دارند. به عنوان مثال، نه تنها کاربر خودرو از حق ایمنی برخوردار است، بلکه همه کاربران جاده نیز از این حق برخوردار هستند. هدف طراحی با مسئولیت اجتماعی کمک به ایمنی کلی خودروها برای کاربر و سایر کاربران جاده مثل عابران پیاده است. مثلا راهحلهای طراحیای هستند که در آنها سپر و قسمت جلویی خودروها به گونهای طراحی میشوند که صدمات وارده به عابران پیاده در صورت تصادف کاهش مییابد. اخیراً راهحلهای جدید طراحی به تشخیص خودکار و جلوگیری از برخورد کمک میکنند، که این هم به نفع راننده و هم به نفع سایر کاربران جاده است. در طراحی آیندهی خودروهای خودران این پتانسیل وجود دارد که ایمنی همه کاربران جاده بهمیزان قابلتوجهی در نظر گرفته شود. طراحی مسئولیتپذیر اجتماعی تأثیرات یک طرح را برای همه ذینفعان در نظر میگیرد و هدف آن ایجاد راهحل برد ــ برد برای همه است.
طراحی مسئولیتپذیر اجتماعی، مسائل عمومی اجتماعی و ارزشها و حقوق اساسی را نیز در نظر میگیرد. طراحی در رابطه با مسائل اجتماعی نقش و مسئولیت خاصی دارد. طراحی ناآگاه از مسائل اجتماعی ممکن است ناخودآگاه به دامن زدن آنها کمک کند. به عنوان مثال، الگوهای جنسیتی میتوانند راه خود را در طراحی پیدا کنند و توسط آن تقویت شوند.
به عنوان مثال، نمونههایی برای تبعیض جنسیتی در طراحی عبارتند از: ویژگیهای ایمنی خودرو بر اساس اندازه و وزن متوسط مردان، طراحی کالاهای مصرفی و مواد دارویی بر اساس بدن مردان متوسط (Criado-Perez 2019)، و فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اساس ترجیحات مردانه (Oudshoorn et al. 2004). این طراحی تبعیضآمیز است، زیرا نقشهای جنسیتی و ساختارهای قدرت را تداوم میبخشد و به طور بالقوه برای زنان مضر است.
به طور مشابه، طراحی به طور ناخودآگاه میتواند به تبعیض سنی کمک کند، به عنوان مثال، طراحی یک شی، ممکن است استفاده از آن را برای افراد مسن دشوار کند یا که میتواند برای افراد دارای کمتوانی جسمی-حرکتی تبعیض قائل شود، به عنوان مثال، زمانی که طراحی یک ساختمان فراگیر نباشد. طراحی مسئولیتپذیر اجتماعی باید به این گونه سوگیریها توجه داشته باشد و از طراحیهایی که به تبعیض کمک میکنند اجتناب کند. در حالت ایدهآل، طراحی با مسئولیت اجتماعی فعالالانه به موضوعاتی مانند عدالت اجتماعی، تبعیض و نژادپرستی میپردازد و از ارزشها و هنجارهای اساسی مانند حقوق بشر، آزادی، برابری، تنوع و فراگیری و احترام حمایت میکند. طراحی ابزار و قدرت خاص خود را برای ترویج چنین ارزشهایی دارد. اشیای طراحیشده وارد جامعه میشوند و اغلب توسط افراد مختلف با زمینههای متفاوت مورد استفاده قرار میگیرند و میتوانند حامل پیامهای قدرتمندی باشند. در برخی موارد، طراحی حتی ممکن است به جای خوشحالی کاربران و سهامداران و ذینفعان موجود، عهدهدار یک رهبری اخلاقی شود و بهعنوان یک محرک عمل کند. این تحریک میتواند ابزار موجهی برای کشف بیعدالتیها و نقصهای اخلاقی در جامعه باشد و به ترویج ارزشهای اخلاقی کمک کند.
تأثیراتی که تاکنون مورد بحث قرار گرفتهاند بیشتر مبتنی بر دیدگاههای اخلاقی سنتی هستند که بر جنبههای اخلاقی در بسترهای اجتماعی کاملا تعریف شده تمرکز دارند. با این حال، طراحی بر مردم سراسر جهان، طبیعت و نسلهای آینده نیز تأثیر میگذارد. چنین تأثیراتی در سالهای اخیر در هم تنیدهتر شدهاند، زیرا نگرانیها در مورد پایداری در قرن بیستویکم شدیدتر شدهاند. ما در مورد این موضوع و پیامدهای حاصل از آن در حوزهی اخلاق طراحی در بخش 4 بیشتر بحث خواهیم کرد.
ادامه دارد ...
اصول اخلاقی برای طراحی - بخش دوم