اصول اخلاقی برای طراحان ــ بخش دوم

 

Ethical Principles for Design

 

اصول اخلاقی برای طراحان

 

3. اصول اخلاقی خاص برای طراحی

 

در بخش (بخش اول مقاله) اصول اخلاقی طراحی که از فلسفه‌ی اخلاق استنباط شده‌اند، تعریف و تفسیر شدند. بخش حاضر اصول اخلاقی خاصی را که از ویژگی‌های طراحی به‌عنوان یک زمینه‌ی متمایز عملی ناشی می‌شوند، بررسی می‌کند. این بخش ممکن است در جاهایی با اصول اخلاقی اساسی و مفاهیم آن‌ها همپوشانی داشته باشد، اما دیدگاه کلی آن به طور مستقیم به مسئولیت‌های حرفه‌ای خاص طراحان معطوف است.

 

3.1 عملکرد (Functionality)
همانطور که در مقدمه گفته شد، طراحی را می‌توان به‌عنوان خلاقیتی که بر اساس عملکرد (کارکرد) کار می‌کند و به توسعه‌ی ابزارهای فناورانه و اقتصاد کمک می‌کند، تعریف کرد. با این تعریف، طراحان در قبال عملکرد خود مسئولیت حرفه‌ای دارند. در نظر گرفتن معیارهای بیشتری مانند زیبایی‌شناسی و بهره‌وری، نباید موجب به خطر انداختن و مصالحه، تضعیف، نادیده گرفتن یا حتی تخریب جنبه‌ی عملکردی طراحی شود. یک طراح حرفه‌ای عملکرد را در نظر گرفته و از آن و پشتیبانی می‌کند. اگر او فقط به جنبه‌های زیبایی‌شناسانه اهمیت دهد، ممکن است در مقایسه با یک طراح، هنرمند بهتری باشد و اگر فقط به بهره‌وری اهمیت دهد، اقتصاددان بهتری خواهد بود.

اصل مسئولیت عملکرد: طراحی باید عملکرد را در نظر گرفته و پشتیبانی کند.

 

مسئولیت حرفه‌ای یک طراح در قبال عملکرد را می‌توان به روش‌های مختلفی تفسیر کرد. به بهترین حالت می‌توان آن را به‌عنوان پشتیبانی فعال از عملکرد تعبیر کرد. در این دیدگاه، طراح عملکرد را با معیارهای زیبایی‌شناختی یا سایر معیارها به خطر نمی‌اندازد. عملکرد معیار اصلی طراحی خواهد بود که این در راستای پارادایم طراحی شناخته شده‌ی «فرم از عملکرد پیروی می‌کند» می‌باشد. با این حال، طراح اغلب بین شاخص‌های عملکردی، زیبایی‌شناسی و بهره‌وری (کارایی) محصول خود درگیری و کشمکش دارد. او ممکن است نیاز به برقراری تعادل بین الزامات مختلف طراحی را در کار خود احساس کند. حتی اگر عملکرد به‌عنوان معیار اصلی در نظر گرفته شود، طراح ممکن است همچنان بخواهد با یافتن راه‌حل برد ــ بردی که به‌طور همزمان زیبایی، عملکرد و کارایی را بهینه می‌کند، تلاش کند.

می‌توان مسئولیت حرفه‌ای طراح برای عملکرد را به روش محدودتری تفسیر کرد:

عدم به خطر انداختن عملکرد توسط سایر معیارهای طراحی که ممکن است استفاده از طرح را برای کاربران مضر کنند. در این دیدگاه، مسئولیت عملکرد محدود است: طراح فقط باید مطمئن شود که استفاده از طرح کاملا ایمن است. این با اصول اخلاقی کلی که در بخش 3 ذکر شده است، ارتباط دارد. با این حال، خالی از لطف نیست که ایمنی را به طور جداگانه به‌عنوان مسئولیت حرفه‌ای طراح تعریف کنیم. زیرا این اصل طراحی با لحاظ کردن و حفظ عملکرد در یک طراحی رابطه‌ی مستقیم دارد:

اصل ایمنی و مراقبت: طراحی باید از آسیب احتمالی شی طراحی‌شده جلوگیری کند.

 

 

3.2 خلاقیت

خلاقیت سومین مسئولیت حرفه‌ای طراح است که از تعریف طراحی به عنوان خلاقیتی که بر اساس عملکرد کار می‌کند ناشی می‌شود:

اصل خلاقیت: طراحی باید خلاقیت را ارتقا دهد.

 

این اصل نیاز به توضیح و تفسیر دارد، زیرا ممکن است مشخص نباشد که مسئولیت خلاقیت به چه معناست و چرا خلاقیت شامل جنبه‌های اخلاقی طراحی می‌شود. خلاقیت نیز به مانند عملکرد در هسته‌ی اصلی تعریف طراحی جای دارد. می‌توان استدلال کرد که خلاقیت پیرو عملکرد نیست، بلکه صرفاً خدمتگزار عملکرد است، اما در چارچوب طراحی دارای ارزش و جایگاهی برابر با آن است. حتی رویکردهایی که عملکرد را در اولویت قرار می‌دهند، ممکن است همچنان خلاقیت را به‌عنوان یک عنصر اساسی طراحی که جایگاه و ارزش خاص خود را دارد، تشخیص دهند.

 

خلاقیت را تا آنجا که برای شکوفایی و تعالی انسان ضروری است، می‌توان دارای کیفیت اخلاقی دانست. خلاقیتی که به‌عنوان یک قدرت برای ارائه ایده‌ها و چیزهای جدید درک شود، بخشی از شرایط انسان بودن است. انسان‌ها موجودات خلاقی هستند، همانطور که موجودات عاقلی هم هستند و توانایی قضاوت‌های اخلاقی دارند. این انسان‌ها هستند که آثار هنری، موسیقی، فناوری‌های جدید و غیره را می‌سازند. خلاقیت بخشی از استعدادهای بالقوه‌ی انسان و متضمن شکوفایی او و ساختن یک جامعه‌ی خوب است. خلاقیت، زیبایی‌شناسی و زیبایی، زندگی و جوامع بشری را ارتقا می‌بخشد، الهام‌بخش و معناساز است، راه‌های منحصربه‌فردی را برای تأمل در وجود انسان، جامعه و جهان نشان می‌دهد و پتانسیل برقراری ارتباط بین مردم و فرهنگ‌ها و تبدیل جهان به مکانی بهتر را دارد. در مقابل این پس‌زمینه، می‌توان استدلال کرد که طراحان، مشابه هنرمندان، برای ارتقای خلاقیت و پتانسیل‌های مثبت آن در زندگی فردی، جوامع مختلف، و روابط فرهنگی تعهد حرفه‌ای دارند، زیرا خلاقیت عامل اصلیِ تعیین‌کننده در کار حرفه‌ای آنها است.

 

خلاقیت امروزه فراتر از ارتباط صرف با اخلاق و به‌عنوان یک کیفیت جدید و مهم در اخلاق طراحی محسوب می‌شود. در پایان بخش ارتباط اصل خلاقیت با اخلاق را با توجه به چالش‌های قرن 21 بیشتر توضیح خواهیم داد.

 

 

4. اصول اخلاقی برای طراحی در قرن بیست‌و‌یکم

طراحی باید چالش‌های (اخلاقی) جهان در قرن بیست‌و‌یکم و پیامدهای این چالش‌ها در طراحی مدرن را در نظر بگیرد. در این بخش اصول اخلاقی طراحی در قرن بیست‌و‌یکم با توجه به دو چالش عمده مورد بحث قرار می‌گیرند: جهانی‌شدن و پایداری.

 

 

4.1 جهانی شدن (Globalization)

جهان امروز بیش از هر زمان دیگری در تاریخ در سطح گسترده‌ای به هم مرتبط شده است. نظام اقتصادی اساساً یک سیستم جهانی با سازوکارهای تولید، توزیع، مصرف و دفع؛ پیچیده و به شدت مرتبط است. اینترنت، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی سیستم‌های جهانی‌ای هستند که ارتباطات و اطلاعات گسترده و سریع را در سراسر جهان امکان‌پذیر ساخته‌اند. طراحی مدرن با جهانی‌شدن به طرق مختلف به چالش کشیده شده است. طراحی تأثیراتی در سراسر جهان دارد، زیرا اشیای طراحی‌شده اغلب در سطح جهانی تولید، توزیع، استفاده و دفع می‌شوند. طراحی باید به دقت در مورد تاثیرات و پیامدهای اخلاقی ناشی از آن تأمل نموده و آن‌ها را در نظر بگیرد. علاوه‌براین، فعالیت در بستر فرهنگ‌های مختلف می‌تواند منبع الهام‌ و مروج روابط مثبت متقابل باشد، در عین حال چالش‌هایی را در خصوص احترام به ارزش‌ها و تفاوت‌های فرهنگی ایجاد می‌کند. در چارچوب مدرنیزاسیون جهانی، طراحی باید دیدگاهی جهانی ایجاد کند، مسئولیت‌های خود را در قبال تأثیرات طراحی در دنیا بشناسد، و تلاش کند تا نقش مثبتی در تقویت روابط بین‌فرهنگی جهانی ایفا کند:

اصلی برای بهبود: طراحی باید تلاش کند تا تاثیر مثبتی بر جهان داشته باشد.

 

طراحی به طور خاص باید احترام به فرهنگ‌ها را ترویج نماید. آگاهی از قابلیت‌‌های توهین‌آمیز طراحی و تصرفات فرهنگی یک مصداق برای این وظیفه است. طراحی باید از قدرت خود برای ترویج روابط مثبت بین‌فرهنگی و جهانی استفاده کند. طراحی، مشابه سایر تلاش‌های خلاقانه، مانند هنر و موسیقی، این پتانسیل را دارد که به راحتی بر موانع زبانی و فرهنگی غلبه کرده و افراد را به هم متصل کند. طراحی این قابلیت را دارد که  روابط مشارکتی و شیوه‌های فراگیر را تقویت کند و ارتقا دهنده‌ی حقوق بشر و ارزش‌های بنیادی در مقیاس جهانی باشد.

 

طراحی باید به طور خاص احترام به فرهنگ‌ها را ترویج کند. این شامل آگاهی از قابلیت طراحی توهین‌آمیز و تصرف فرهنگی است. طراحی باید از قدرت خود برای ترویج روابط مثبت بین‌فرهنگی و جهانی استفاده کند. طراحی، مشابه سایر تلاش‌های خلاقانه، مانند هنر و موسیقی، این پتانسیل را دارد که به راحتی بر موانع زبانی و فرهنگی غلبه کند و افراد را به هم متصل کند. طراحی می تواند روابط مشارکتی و شیوه‌های طراحی فراگیر را تقویت کند و حقوق بشر و ارزش‌های بنیادی را در مقیاس جهانی ارتقا دهد.

 

اصول اخلاقی برای طراحی در قرن بیست و یکم

 

4.2 پایداری

طراحی مدرن علاوه بر توسعه‌ی آگاهی فرهنگی و جهانی، باید اثرات زیست‌محیطی و تاثیرات آینده را هم مدنظر داشته باشد. یک چشم‌انداز پایداری می‌تواند چشم‌انداز جهانی را با چشم‌انداز زیست‌محیطی و بلندمدت ادغام کند (Becker 2012). طراحی در دو حوزه‌ی فناوری مدرن و اقتصاد دست دارد و هر دو حوزه اثرات قابل‌توجهی نه تنها بر مردم سراسر جهان بلکه برای محیط‌زیست و نسل‌های آینده دارند. از نقطه نظر اخلاقی و با مراجعه به رویکردهای اخلاقی معرفی شده در بخش می‌توان استدلال کرد که همه‌ی مردم در سراسر جهان و همه‌ی افراد در آینده از حق یکسانی برخوردارند که نباید آسیب ببیند. باید به شأن و منزلت آن‌ها احترام گذاشته شود و برای شکوفایی و توسعه‌ی ظرفیت‌های خود فرصت‌های برابری داشته باشند. علاوه‌براین، می‌توان استدلال کرد که موجودات غیرانسانی هم دارای حقوقی هستند که نه تنها باید از انواع آسیب‌ها مصون بمانند، بلکه باید شکوفا هم بشوند. زندگی و طبیعت ارزش‌های فی‌نفسه‌ای هستند که باید مورد احترام و مراقبت قرار گیرند. رویکرد اخلاق پایداری چنین دیدگاه اخلاقی یکپارچه‌ای را در مورد حقوق معاصران، نسل‌های آینده و طبیعت و همچنین مسئولیت‌های برآمده از نقش امروز ما ترویج می‌کند (Becker 2012). طراحی باید به دقت نقش و مسئولیت‌های خود را در زمینه‌ی پایداری بشناسد و از ابزار خود برای جلوگیری از آسیب‌های جهانی و زیست‌محیطی و تاثیرگذاری هر چه بهتر بر آینده استفاده کند و نویدبخش یک آینده‌ی پایدار باشد:

اصل پایداری: طراحی باید پایداری را ترویج کرده و ارتقا دهد.

 

 

طراحی می‌تواند نقش مهمی در پایداری بازی کند. در برخی مناطق، طراحی حتی ممکن است یک عملکرد کلیدی برای پایداری باشد. در بسیاری از موارد، طراحی به طور قابل‌توجهی تعیین‌کننده‌ی تاثیرات کلی محیطی و جهانی یک محصول است. برای نمونه، طراحی مد می‌تواند الیاف مورداستفاده در پارچه و اینکه چه الیافی دارای بهترین ردپای زیست‌محیطی هستند را در نظر بگیرد تا از این طریق از آسیب رساندن به مردم در سراسر جهان جلوگیری کند. به عنوان مثال، ضررهای تهیه‌ی پنبه برای محیط‌زیست و مردم به خوبی شناخته شده هستند (WWF 1999)، و طراحی مد ممکن است استفاده از الیاف جایگزین را برای ارتقای پایداری در نظر بگیرد. در طراحی و مهندسی صنعتی هم پتانسیل طراحی برای تاثیرگذاری بر پایداری قابل توجه است. به عنوان مثال، طراحی یک گوشی هوشمند تا حد زیادی ردپای اخلاقی و زیست‌محیطی آن را تعیین می‌کند. طرح‌های قبلی شامل سرب، جیوه و سایر مواد سمی بودند که هنگام دور انداختن تلفن‌ها به محیط‌زیست آسیب می‌رساندند (گروسمن 2006). در طرح‌های جدیدتر معمولا از این مواد استفاده نمی‌کنند. طراحی همچنین تعیین می‌کند که محصولی مانند تلفن هوشمند تا چه حد و با چه هزینه‌ای می‌تواند بازیافت شود (Graedel & Allenby 2010). اگر طراحی از قبل واسازی خودکار و موثر یک محصول و امکان حفظ مواد با ارزش آن را در نظر بگیرد، بازیافت از نظر فنی و اقتصادی قابل‌توجیه می‌شود. اگر طراحی امکان بازیافت را فراهم کند، تأثیرات قابل‌توجهی بر تامین مواد خام خواهد گذاشت.

 

در مورد مواد قابل‌بازیافت دیگر نیازی به خرید مواد اولیه و در نتیجه استخراج وجود ندارد. در دنیایی با منابع محدود، این یک امتیاز مثبت برای نسل‌های آینده خواهد بود (Graedel & Allenby 2010; Mc Donough & Braungart 2002). بسیاری از فرایندهای استخراج برای محیط‌زیست مضر هستند. برای مثال استخراج مواد معدنی متعارض در بعضی موارد نقض حقوق بشر و یک اقدام غیراخلاقی محسوب می‌شود (Enough 2009). اخیراً، صنایع الکترونیک و سایر صنایع به سمت فرایندهای حلقه‌بسته حرکت می‌کنند که هدف از آن بازیابی مواد از محصولات قدیمی برای تولید محصولات جدید است. فرایندهای حلقه‌بسته منجر به سود مضاعف نیز می‌شوند، زیرا ضایعات و استخراج مواد جدید را کاهش می‌دهند. طراحی در ایجاد این توسعه نقش کلیدی دارد (Graedel & Allenby 2010).

 

اگر هدف طراحی به طور خاص بهبود ردپای بوم شناختی محصولات یا فرایندها باشد، آن را طراحی سبز می‌نامیم و آن نوع از طراحی که به طور همزمان تاثیر خود را بر محیط‌زیست، نسل‌های آینده و مردم سراسر جهان در نظر بگیرد، طراحی پایدار نام دارد.

طراحی پایدار عمداً پیامدهای شی طراحی‌شده را برای 

  1. محیط زیست؛

  2. روابط جهانی و بین فرهنگی؛

  3. نسل‌های آینده 

با در نظر گرفتن آسیب حداقلی آن طرح برای همه موجودات و با هدف کلی مشارکت مثبت آنها در نظر می‌گیرد.

 

 

4.3 ترویج خلاقیت در قرن بیست‌ویکم

همانطور که در بخش 3 اشاره شد، خلاقیت یک عنصر اصلی طراحی است و طراحان برای ارتقای خلاقیت از نظر حرفه‌ای مسئولیت  دارند. خلاقیت ارزشمند است و باید ترویج شود، زیرا از جنبه‌ی انسانی و شکوفایی بشر ضروری است. با این حال، می‌توان استدلال کرد که خلاقیت حتی فراتر از قلمرو نوع بشر ارزش و اهمیت دارد. خلاقیت را در طبیعت نیزمی‌توان یافت. طبیعت در واقع یک نیروی خلاقه‌ی اصیل است که زندگی‌های بی‌پایان جدید و گونه‌های مختلف را از طریق تکامل به وجود آورده است. موجودات زنده ویژگی‌های بسیار ویژه‌ای را برای استفاده از محیط در خود ایجاد کرده‌اند و از این نظر می‌توان طبیعت را خلاق دانست. در این پس‌زمینه، خلاقیت اساساً انسان و طبیعت را به هم پیوند می‌دهد و یک زمینه‌ی مشترک را برای هر دو فراهم می‌آورد. خلاقیت را می‌توان اساس وجود انسان و هستی به طور کلی در نظر گرفت (هایدگر 1977). خلاقیت انسان امری مطلق نیست، بلکه در قلمروی وسیع‌تری از خلاقیت  جهانی عمل می‌کند (همان). خلاقیت انسان می‌تواند مخرب یا سازنده باشد. خلاقیت زمانی سازنده است که زندگی انسان‌ها و روابط بین فردی را تقویت کند، ارزش‌ها را ارتقا بخشد، نقش آن را در خلاقیت طبیعت درک کند و به‌عنوان یک نیروی مثبت در جهان نمودیابد. خلاقیت اگر به‌عنوان یک نیروی مشترک و هم‌آفرین با طبیعت و نه علیه آن و با دیگران و برای نسل‌های دیگر نه علیه آن‌ها کار کند یک نیروی مثبتِ سازنده خواهد بود. 

 

طراحی دارای توانایی‌ها و مسئولیت‌های خاصی برای ارتقای خلاقیت به‌عنوان یک ارزش و نیروی مثبت در جهان و مروج هم‌آفرینی با طبیعت است. برخلاف هنر، طراحی پتانسیل دسترسی به افراد بیشتری را دارد و اشیای طراحی‌شده ارتباط و تاثیر مستقیمی بر طبیعت، انسان‌ها و روابط متقابل آن‌ها دارد.

اصل خلاقیت (نسخه‌ی توسعه‌یافته): طراحی باید پتانسیل خلاقیت انسان و طبیعت را در جهان ارتقا دهد.

 

طراحی می‌تواند خلاقیت را به‌عنوان یک نیروی مثبت و سازنده برای ارتباط انسان و طبیعت به طرق مختلف ارتقا دهد. برای مثال، طراحی می‌تواند از طبیعت الهام گیرد و خلاقیت جاری در آن را در اشیای طراحی‌شده‌ی خود متجلی سازد. طراحی می‌تواند از جنبه‌های زیبایی‌شناختی موجود در طبیعت یا از عملکرد آن بیاموزد. مورد دوم گاهی اوقات biomimicry نامیده می‌شود (Benyus 1997).

به‌عنوان یک نمونه از biomimicry می‌توان طراحی لباس‌های شنا را نام برد که ریزساختار پوست کوسه را تقلید می‌کنند. سطوح لباس از همپوشانی نقطه‌های برجسته‌ی بسیار کوچکی شکل گرفته‌اند که اصطکاک را در مقایسه با سطوح صاف کلاسیک کاهش می‌دهند و شناگران را قادر می‌سازند تا به میزان قابل‌توجهی سریعتر شنا کنند. نمونه‌های دیگری از طراحی الهام‌بخش انسان از طبیعت، چسبندگی پای مارمولک‌ها، استحکام و خاصیت ارتجاعی تار ابریشم عنکبوت، واکنش بیوشیمیایی فتوسنتز در برگ‌ها یا فرایندهای حلقه‌بسته در اکوسیستم‌ها است (ibid). طراحیِ الهام‌گرفته از چنین ویژگی‌های طبیعی تا حدودی بازتاب‌دهنده‌ی خلاقیت طبیعت است. با این حال، تقلید از طبیعت به خودی خود از طبیعت و پتانسیل‌های خلاقه‌ی آن محافظت نمی‌کند. برای این منظور نیاز است که طراحی پایدار باشد و به حفظ اکوسیستم‌ها و تنوع زیستی به عنوان مبنای قدرت‌های خلاقیت‌بخش طبیعت اهمیت دهد. اصل خلاقیت تنها زمانی به‌طور کامل محقق می‌شود که طراحی به‌طور جامع به پتانسیل‌های خلاقانه انسان و طبیعت اهمیت دهد. در حالت ایده‌آل، طراحی خلاقیت خود را به‌عنوان بخشی از خلاقیت طبیعت قلمداد می‌کند و خلاقیت خود را در کنار خلاقیت طبیعت ترویج می‌نماید.

 

 

5. نتیجه‌گیری

اصول اخلاقی در طراحی شامل مسئولیت‌هایی برای کاربران، ذینفعان، جامعه، طبیعت و نسل‌های آینده است (جدول انتهایی). با توجه به چالش‌های قرن بیست‌و‌یکم، طراحی مدرن باید به‌طور خاص مسئولیت‌های خود را در قبال مردم سراسر جهان، نسل‌های آینده و طبیعت در نظر گیرد و مفاهیم طراحی پایدار را توسعه دهد. این امر مستلزم بازنگری در مسئولیت‌های حرفه‌ای طراحی در عملکرد و خلاقیت در زمینه‌ی گسترده‌تر پایداری و جهانی شدن است. در دنیایی که با چالش‌های حیاتی پایداری و روابط جهانی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، طراحی می‌تواند ایفاگر نقش مهمی باشد. در دنیایی که دیدگاه‌ها و روایت‌های اقتصادی و فناورانه بر آن حاکم است قدرت‌های خلاقه‌ی انسان و طبیعت در معرض تهدید قرار دارند. انسان‌ها موجودات خلاقی هستند و پتانسیل‌های خلاقانه‌ی آن‌ها، اگر به درستی درک، هدایت و استفاده شود، می‌تواند افراد مختلف را در سراسر فرهنگ‌ها و زمان‌ها به شیوه‌ای مثبت به هم متصل کند و رابطه‌ی انسان و طبیعت را در قالبی محترمانه و سرشار از خلاقیت بازخوانی و چارچوب‌بندی کند. طراحی دارای مسئولیت‌ها و پتانسیل‌های خاصی برای ترویج جنبه‌های مثبت خلاقیت است. طراحی برای مردم در سراسر جهان امری مرسوم و قابل‌دسترس است، زیرا در بسیاری از اشیای فناورانه و اقتصادی روزمره تعبیه شده است. از درون سیستم‌هایی که محیط و آینده را تهدید می‌کنند و در صدد ایجاد روابط جهانی خاموش و انتزاعی هستند، طراحی می‌تواند پیام‌های مثبت خلاقیت را به گوش مردم برساند و پایداری و روابط پربار جهانی را  تحکیم بخشد.

 

اصل سودمندی: طراحی باید شادی کلی همه افراد تحت‌تأثیر آن را ارتقا دهد.
اصل کانتی: طراحی باید احترام به کرامت هر انسانی را ترویج کند.
اصل فضیلت: طراحی باید تعالی و شکوفایی انسان را ارتقا دهد.
اصل مسئولیت عملکرد: طراحی باید عملکرد را در نظر گرفته و پشتیبانی کند.
اصل ایمنی و مراقبت: طراحی باید از آسیب احتمالی توسط شی طراحی‌شده جلوگیری کند.
اصل خلاقیت: طراحی باید خلاقیت را ارتقا دهد.
اصلی برای بهبود: طراحی باید تلاش کند تا تاثیر مثبتی بر جهان داشته باشد.
اصل پایداری: طراحی باید پایداری را ترویج کرده و ارتقا دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اصول اخلاقی برای طراحی - بخش اول

 

۵
از ۵
۱۵ مشارکت کننده

نوشته های اخیر

دسته بندی ها

ثبت

پیغام شما با موفقیت ارسال شد.